اولین شعرهای دانش اموزان
طراوت باران
درآسمان چشمم ،پیچیده بوی باران یک کهکشان امید ،درجست وجوی باران
دشت شقایق دل ،درتاپ وتاپ سینه سیراب می شود از ،تنها گلوی باران
دررنج نامه د ل ،غم نوحه می سراید حرفی به لب ندارم ،جز آرزوی باران
چون غنچه تبسم ،پژمرده برلبانم می ریزدازگناهم ،آبی به جوی باران
بغضی که درگلویم ،آدینه وار درد است گم کرده خویشتن را،درسمت وسوی باران
درآرزوی چشمت ،چشمم به جان بپیوست من درمسیر عشقم ،با آرزوی باران
شاعر=محدثه ثروت آموزشگاه حدیدی پور
......................................................................................................................
انیس کنج تنهایی نماز است فروغ صبح ایمان هم ، نماز است
بودنزد خدا،هرکس که خواند زخوانش بخشدت ،هردم گناهش
درونش همچو گلها ازثواب پر به قیمت هر رکعت پراز ثواب است
به هنگام اذان اوذکر گوید هزار تسبیح هم برلب گشاید
گهی کتاب قران باز گوید گه از قول پیمبر رازگوید
گهی دروقت بیکاری نماز خواند وبرآخرتش ثواب برساند
به هریک زین اوامر چون نهی گوش مکن ازاین خدایت توفراموش
شاعر کریمی فر دوم