شعر دانش آموزان

شعر دانش آموز  الهام عبدی پایه هفتم ،با عنوان پاسخ  کبوتر بچه( بدون ویرایش)

کبوتر بچه ای خوش رنگ و خوشگل          چو بشنید پند مادر از جان و از دل 

بگفتا مادرم ،        جانم فدایت                من کودک    شنیدم آن صدایت

نوای مهربانت را که        گفتی               پسر جانم   ز  بالا ها   نیفتی 

ولی جانم   به قربان      نگاهت             فدای آن دو چشم سر به راهت 

مرا باشد به سر ،صد شوق پرواز             که باشد زندگی با آن سرآغاز 

مرا پرواز، عشق است و تو را رنج             که رنج ، بسیار باید از  پی گنج 

کبوتر    گر نداند     رمز پرواز                  شود ساده   شکار جغد   یا باز 

تو و دلواپسی هایت به جایست              ولی پرواز من    رمز بقا یست

 خداوندم نگهدار من و توست                ز  هر دامی به نامش بایدم جَست

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

توسط یکی از دانش آموزان پسر سوم ،که بااستفاده از ، آرایه تضمین پنهان ،این شعر را سروده.

روزی زسر باند خلبانی به هوا خاست                   واندر طلب جنگ ،به خود تیر بیاراست

برنقطه رادار  نطر کرد و    چنین گفت                   امروز همه ارض وسما ،در نظر ماست

چون تیر به سرعت بروم ،چشم  نبیند                  فی الحال ببینم چه کسی در وطن ماست؟

در پهنه رادار ، اگر     ناو         ببینم                     صد تیر   نثار بدن و پیکر آن راست

بسیار خودم کردم ودمم گرم وماشاالله                " بنگر که ازین چرخ جفا پیشه چه برخاست؟"

ناگه زکمینگاه  ،    یکی سخت تفنگی                  ده تیر  ، نثار موتور و بال براو  راست

  بربال وموتور آمده ،ده تیر چگر سوز                       وز اوج مرورا  به سوی آب فروکاست

  در آب بیفتاد و فرو رفت چو سنگی                     آن گاه بدید بال وموتور از چپ واز راست

گفتا عجب است این که ازین ضدهوایی                این دقت وتندی وپریدن زکجاخاست؟؟؟

چشمش که بیفتاد به موج رادیویی                    " گفتا زکه نالیم که از ماست که برماست؟"

اهداف ادبیات بومی وراهکارهایی برای فعالیت دانش آموزان :

من هفته ی گذشته شاعر معاصرجناب  آقای قاسم رفیعا و تعدادی از پدربزرگها ومادربزرگ ها را به مدرسه دعوت کردم ونشست خوبی داشتیم ،که فیلم برداری هم شد.

ایشان تعدادی از شعرهای خود را با لهجه ی طرقبه ای خواندندو از آداب ورسوم ازدواج وتعزیه در این منطقه ونیز خاطرات جالب خود ولالایی ها وضرب المثل های قدیمی گفتند.

در ضمن دکوراسیون شب یلدا راهم، توی نماز خانه نگه داشته بودیم ومدعوین اطراف کرسی و سماور و... ایراد سخن فرمودند.

هدف من از برگزاری چنین نشستی ،ارتباط  و تکریم بیشتر این عزیزان بود واستفاده از تجربه ها وخاطراتشان در زمینه ی ادبیات بومی طرقبه.


ادامه نوشته

فایده و اهمیت کاربرد طنز در کلاس انشا ونگارش

1- ایجاد فضای شاد ،جذاب وجالب در کلاس و ایجاد محیطی آرام وراحت. 

2-ایجاد روابط مثبت با دانش آموزان و علاقه به یاد گیری و نیز مدیریت رفتارهای خشونت آمیز.

3- کاهش فشارهای روانی ،تنش ها و هیجان های رفتاری.

4- افزایش خلاقیت .

من به دانش آموزان ،3-4 کلمه ی بی ربط می دهم وآنها لطیفه و طنز می سازند. مثلا(هواپیما- سوسک- نمک- درخت). یا (کوچه -مارمولک- تمساح- بدبخت) و.....

مثال:

یک روز یک تمساح بدبخت شد .رفت سر کوچه وگفت: به من مارمولک کمک کنید.

اززبان سوسک آشپزخانه:

اینک درواپسین لحظه ها که پیکربی حس شده ام روی آب های چرب ومسموم،شناورمانده،درنبرد نابرابربین سم ها وحشره ها،مثل حادثه تروریستی 11 سپتامبر(براثر سم های جنگی درتنم )مرا به سمت مرگ پیش می برد.سرنوشتی مشابه با قربانیان حملات شیمیایی جنگ .وای از آن گربه های سوسک خور چقدر وحشت دارم .......................................................................................................................

دانش آموزان می توانند یک چنین متن هایی را به طنز ادامه دهند .من دارم دانش آموزانی که سبک خاصی در نوشتن دارند ومثلا فقط بلدند طنز نویسی کنند . باید برای آنها هم موقعیتی فراهم شود. در ضمن کلاس هم از خشکی در آمده وکمی بچه ها می خندند.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------

می توانید تعدادی کلمه به دانش آموزان بدهید تا به صورت طنز وکوتاه جواب بدهند .مثال :

بینی = نفس کش           آیینه = من درش پیدا                   پراید = ژیان تحت ویندوز

کفش = نفربر                  مگس = پر ویز                             ماشین = مرا کش

حمام = پاکستان            کشمش = انگور باز نشسته          زنگوله = کراوات چهارپایان

تلویزیون = ناطق نوری      آروغ = قبض رسید غذا به معده       یونجه = چلو کباب چهار پایان

این نمونه کارها برای رفع خستگی در کلاس وایجاد نشاط وشادابی ،کاربرد دارد.

ادامه نوشته

ساخت کتاب کلاژ ، توسط بچه ها.

مراحل اجرا:

از جلسه ی قبل اعلام کنید گروه ها تقسیم کاری داشته باشند و برخی وسایل را با خود بیاورند. مثل:

روبان- مقوا و کاغذ رنگی- نخ و سوزن- دکمه های رنگی اضافی - عکس رادیولوژی دورریختنی برای جلد کتاب- پانچ-  قیچی- چسب- سی دی سوخته -آبرنگ- دستمال کاغذی- پارچه یا جوراب کهنه ی رنگی- برگ وگل وشاخه های باریک زیبا- شکوفه ذرت برای شکوفه های درختان- پنبه و.... 

1- دانش آموزان قصه، خاطره يا شعرهاي خود را آماده کنند( قصه گويي)

2- قصه را در كاغذ معمولي نوشته، جاي تصويرها، اندازه و تعداد آ نها را مشخص كنند.(قصه گويي)

3- ابتدا در مورد شكل و انداز ه كتاب فكر كنند و تصميم بگيرند.(كاردستي)

4- با توجه به ايد ه خود کتاب را به روش صفحات جدا از يکديگر و يا پيوسته بسازند.

5- در روش صفحه هاي به هم پيوسته کار جلد و نحو ه بستن کتاب را ابتدا طراحي کرده، در پايان كار اجرا نمايند.

6- در روش صفحه هاي جدا از هم، شكل و اندازه صفحه ها، مانند شكل و اندازه كتاب است؛ نوع اتصال مورد نظر خود را انتخاب وصفحه هاي كتاب را براي اين نوع اتصال تعيين كنند.

7- ابزار و مواد مورد نياز خود را آماده وكارها را تقسيم کنند.

8- صفحه هاي مورد نظر را با شكل و اندازهايي كه تصميم گرفته اند و به تعداد مورد نياز آماده كنند.

9- مطابق تصميم گروه، در هر صفحه متن قصه را در جاي تعيين شده بنويسند.(قصه گويي)

10- نقاشي ها را در جاهاي تعيين شده بكشند و رنگ آميزي كنند.(نقاشي)

11- صفحه اول كتاب متعلق به نام قصه است. دانش آموزان مي توانند با توجه به موضوع قصه به تغيير شکل حروف پرداخته،با نام قصه خود بازي کنند.

12- دومين صفحه داخل کتاب را به عنوان شناسنامه کتاب درنظرگرفته و تمام اطلاعات مربوط به كتاب مثل قصه گو، نويسنده،نقاش، جلدساز، صحاف، نام معلم، كلاس، مدرسه، منطقه و سال تحصيلي را در اين صفحه قرار دهند.

13- دو صفحه سفيد براي نوشتن نظر معلم، يا ساير دانش آموزان در پايان کتاب قرار دهند.

14- جلد را با استفاده از تجربه هاي نقاشي و كاردستي آماده کنند. تزيين روي جلد را مي توانند با تغيير شکل يا برش داخل حروف نام قصه انجام دهند. هم چنين کلاژ روي جلد با انواع مواد مانند پارچه، ک‌اغذ کادو، برگ، گلبرگ، انواع کاغذ رنگي، روزنامه، مجله و... قابل اجراست. روي جلد بايد مشخص کننده اطلاعات داخل کتاب باشد بنابراين نام قصه راروي آن بنويسند.

 نقاشي روي جلد بايدمتناسب با متن كتاب(محتواي قصه)باشد.

15- جلد را به کار اضافه كرده، اتصال مجموع ه صفحه ها (صحافي كتاب)را با روش مناسب انجام دهند.

16- روي جلد كتاب را با سليفون نازك بپوشانند.

17- کتاب هاي ساخته شده را به نمايش بگذارند.

18- كتاب هارا مشاهده و بررسي كنند.

19- درباره کتاب ها گفت و گو کنند.

20- کتا بهاي خود را در اختيار يکديگر قراردهند تا همه، داستا نهاي يکديگر را مطالعه کنند.

21- اين مجموعه را معلم در کتابخانه کلاس نگهداري کند.

اين يک روش خوب و ارزان براى تهيهٔ کتاب‌هاى متنوع و فراوان است: با استفاده از صفحه‌هاى مقوّائي، سوراخ کردن و رد کردن روبان و يا نخ محکم از داخل آنها، مى‌شود يک کتاب ساده درست کرد.
از يک کتاب کهنه يا آلبوم عکس کوچک هم مى‌شود استفاده کرد، به‌خصوص آلبوم‌هاى داراى پوشش پلاستيکى که مى‌شود عکس را در آنها گذاشت. عکس‌هائى را انتخاب کنيد که مى‌دانيد فرزند شما از نگاه کردن به آنها لذّت مى‌برد. مثل عکس خود شما يا تصاوير نقاشى شدهٔ اشياء آشنا و مورد علاقهٔ او.

با بريدن پشت کارت‌هاى تبريک و وصل آنها به يکديگر هم مى‌توان کتاب درست کرد.

بر اساس برنامه ریزی ذهنی امروزم ، با هدف ترویج فرهنگ مطالعه ی کتاب و کتابخوانی و انجام کار گروهی واجرای قصه گویی وتقویت بیان وتلفیق ادبیات وهنر وحرفه ، قرار شد روز شنبه در کارگاه«کتاب خیال من»  ابتدا قصه ای توسط خودم نقل بشود و سپس بچه ها آنچه را که شنیدند با استفاده از ابزار هایی که در اختیار دارند بر روی پارچه درست کنند.

همچنین در پایان نمایشگاهی از کتاب های قصه پارچه ای ساخته شده توسط آنها در معرض نمایش قرار می گیرد. 

این به نوعی کارگاه پرورش خلاقیت نیز می باشد.کم کم باید برای نمایشگاه دهه ی فجر هم آماده شویم.

 در ضمن،بچه ها می توانند متن داستان را تایپ کرده وبه کتاب خود بچسبانند. 


ادامه نوشته

تضمین از شعر زیبای سعدی (گلی خوشبوی در حمام روزی........)

ز خاک ِکربلا یک مُشــــت روزی

 رسید از دست زوّاری به دستم

بدو گفتم که ای خاک ِ شفابخش

   چرا اینگونه از بوی ِ تو مستم؟؟؟

     چرا مجذوب بویت هست عالم؟؟

    چرا من این همه دل بر تو بستم؟

   برای لحظه ای بوییدن تـــــــــــو

   به پای کاروان ها من نشستم
 
    بگفتا اعتبارم از حسین است...

که من ارباب ِخود را میپَرستم

  اگرچه خاکم و در زیر پایـــــــت

   ولیکن از پلیدی ها بِجستــــم

  (کمال همنشین برمن اثر کرد

   وگرنه من همان خاکم که هستم)
-------------------------------------------------------------------------

ابیاتی که در داخل گیومه می باشد متعلق به سعدی است و بقیه ی مصراع ها متعلق به بهار است.

کلمات"دستم"،"مستم"نشستم"و"هستم"کلمات قافیه و بند مخمس هستند.

کلماتی که با رنگ قرمز مشخص شده اند قوایف عادی هر بخش هستند.

---------------------------------------------------------------------------------------------

شبی در محفلی با آه و سوزی     شنیدستم که مرد پاره دوزی

چنین می گفت با پیر عجوزی     ((گلی خوشبوی در حمام روزی

                  رسید از دست محبوبی به دستم))

گرفتم آن گل و کردم خمیری     خمیری نرم و نیک چون حریری

معطر بود و خوب و دلپذیری     ((بدو گفتم که مشکی یا عبیری

                  که از بوی دلاویز تو مستم))

همه گل های عالم آزمودم        ندیدم چون تو و عبرت نمودم

چو گل بشنید این گفت و شنودم    ((بگفتا من گلی ناچیز بودم

                ولیکن مدتی با گل نشستم))

گل اندر زیر پا گسترده پر کرد      مرا با همنشینی مفتخر کرد

چو عمرم مدتی با گل گذر کرد     ((کمال همنشین در من اثر کرد

               وگرنه من همان خاکم که هستم))