انشای کوتاه و باخلاقیت
دراین جلسه یک داستان کوتاه یک خطی می نویسند.مثلا به این صورت :
این جمله رابه بچه ها می دهیم تادنباله اش را به ابتکار خودشان بنویسند.
یک روزی یک سیب از درخت افتاد روی سر یک مرد و.................
دانش آموزان من به این صورت آن راکامل کردند.
یک روزی یک سیب از روی درخت افتاد روی سر یک مرد وآن مرد جاذبه زمین
راکشف کرد.
یک روزی ...........وآن مرد فکرکردکه چقدر بدشانس است وآن جا رابرای همیشه ترک کرد
یک روزی ............وآن مرد گفت توموهبت ومظهر خداوندی تادانه های تودروجودم
حیات بخش وجودی پاک ترباشد.
یک روزی ..............وآن مرد سیب رانقاشی کرد.
یک روزی..................وآن مرد مرد .
یک روزی ................بالذت آن سیب راخورد.
یک روزی ...................گفت :این سیب توطئه خصمانه دشمنان من است ورفت تا
انتقام بگیرد.
یک روزی ..........................ومرد باتنها رمقی که ازفرط گرسنگی در دستانش
جاری بود آن رابرای روز مبادا کنار گذاشت.
یک روزی ............................وآن مرد شعری زیبا در مورد سیب نوشت.
سیب که به زمین افتاد مرد عقلش به کار افتاد
رفت دست به کاری زد تازندگی خودرا کند شهد
برای آینده ثروتی شد منبع درآمدی شد