آموزش و تغییر شعر  ، در کلاس انشا


به دانش آموزان بگویید ، کلمه هایی را که زبر آن خط کشیده شده تغییر دهند وشعر دیگری بسرایند.

           یا این که شعرکتاب را روی تخته بنویسید وکم کم پاک کرده بابهترین  نظر بچه ها،

 کلمه های دیگری را جانشین آن کنید.مثلا:  شعر بهار را به زمستان یا... تغییر دهند. 

یک نمونه،در پایان خواهید دید.

روشن و گرم و زندگی پرداز

 آسمان مثل یك تبسم شد

هر چه سرما و هر چه دل سردی

پرزد آهسته از نظر گم شد

با نسیمی كه زندگی در اوست

باز چشم جوانه ای وا شد

بر درختی شكوفه ای خندید

در كتابی  بهار معنا شد

با بهاری كه می رسد از راه

سبز شو تازه شو بهاری شو

مثل یك شاخه گل جوانه بزن

مثل یك چشمه سار جاری شو

زندگی بر تو می زند لبخند

هست وقت شكفتنت امروز

بهتر از هر چه هست در دنیا

با خدا راز گفتنت امروز

........................................................................................................................
سردی وبرف و   بستر سرما           ابرها  مثل یک سیاهی  شد
هر چه گرما و هرچه دلگرمی          پر زد  آهسته از نظر  گم شد
با هوایی که بارشی در اوست        باز   چتر دختری         وا شد
روی پرچین     کلاغکی خندید          در حیاطی   تگرگ  معنا شد
با توفانی که می رسد از راه           یخ بزن ،بغض کن، خزانی شو
مثل یک تکه برف ،گوله بشو            مثل یک کوهسار   برفی شو
گل یخ   بر تو می کند اخمی           هست،وقت یخ بندی ات امروز
بهتر از هر چه هست در دنیا           زیر کرسی        رفتنت ،ا مروز 

آموزش شعر

نباید از نقش پنهان ،ولی با اهمیت آموزش ،در کار شاعری غافل بود منتها آموزشی جذاب و مبتنی برمعیارهای هنری ،نه خشک وبی روح.

معلم باید نمونه هایی خوب ،از شعر یا نثر ،در کلاس بخواند وبه تدریس خشک کتاب، قانع نباشد. شیوه نمونه خوانی ،علاوه برآن که الگویی برای کار قرار می گیرد،مزیت بسیار مهمی دارد وآن این که نوعی مطالعه گروهی ودسته جمعی به شمار می آید. یعنی با صرف 10-15 دقیقه وقت برای خواندن یک متن ،به طور متوسط حدود سی نفر آن را می خوانند. استمرار این شیوه ، بدون تردید به تقویت بنیه عمومی کلاس انشا ،خواهد انجامید. لطفا خودتان را توجیه نکنید که این بچه ها، هم کتاب خودشان را یاد بگیرند کار کرده اند .

ما به قول امام خمینی (ره) باید وظیفه مدار باشیم نه نتیجه مدار.

یکی از کارهایی که من در هر جلسه انجام می دهم ،خواندن شعرها با آهنگ است . شاید جلسهاول تعجب کنند اما بعد عادی می شود .سپس ،از بچه ها می خواهم تا هر گروه ،با آهنگ سازی های متفاوت ،شاد یا غمگین ، اشعار کتاب را بخوانند .هم بیشتر علاقه مند می شوند وهم برای بچه های خجالتی ،خوب است که هوش موسیقایی و اعتماد به نفسشان افزایش می یابد.

استفاده از یک ریتم خاص در هنگام خواندن شعرها ، تغییر تن صدا و ریتم دار کردن ، مخاطب را راحت تر به خود جذب می کند.

مثلا به کار گیری ریتم های کوبنده در شعرها ،طوری که وقتی شعری را می خوانی ،مخاطب احساس کند می خواهد با واژه واژه شعر طبل بزند وپای بکوبد .

مثال: " بنازم به تفنگت،به جانبازی وجنگت    بود پشت وپناهت ،علی ساقی کوثر"

1-    1-  انتخاب موضوع ، مثلا "بهار"

2-    2-  ابتدا به گفتن شعر های بی آهنگ  وبی وزن بپردازید وبعد به تدریج به شعرها وزن وآهنگ بدهید.

3-    3- در یکی از جلسات، واژه های متفاوتی به بچه ها بدهید تا از بین آنها کلماتی را که هم قافیه می شوند انتخاب کرده وکنار هم بنویسند. یا این که چند واژه، به بچه ها بدهید تا برای آنها ،کلمات هم قافیه بنویسند. مثلا " کار – دور- پیر" می توانید شعری از کتاب فارسی یا کتاب غیر درسی به آنها بدهید تا به جای کلمه هایی که شما مشخص کرده اید وزیر آنها خط کشیده اند ، کلمه های دیگری با همان وزن قرار دهند . البته شعر را بی معنی نکنند اما اگر طنز هم شد اشکالی ندارد ونوعی خلاقیت است.

4-     4-به دانش آموزان بگوییم کلمه های زیبا و خوش آهنگ را یافته و مثلا صد مورد در دفترشان ثبت کنند. سر و کار داشتن با آنها ناخود آگاه الهام بخش شعر است ومن اینها را تجربه کرده ام. مثلا برخی از این واژه های زیبا:

نگین-نقره گون- رهگذر-وعده گاه- سپید-شعله- اندیشه- روشنا-رویا- روزنه- آینه- خاکستر-غربت- تقدیر- غبار- طعم- پیچک و..............

دانش آموزان می توانند با تمرکز روی واژه ها وپس وپیش کردن و اضافه کردن واژه های دیگری (ساده یا ادبی) متن ها ،دکلمه ها واشعار خوبی بنویسند.

حتی می توانید بگویید مثلا واژه های بالا را با هم ترکیب کنند . مثال:  غبار غربت- روشنای اندیشه و....وبعد هم جمله سازی وجابه جایی وحذف و اضافه وشعر سازی.

5-     5-مطالب نثر ،برای برگردانی به شعر، جمع آوری شود. می توانید جملات قصار را به شعر برگردانید. یا مفهوم ولب مطلب از یک داستان یا عبارت را ،تبدیل به شعر کنید.می توانید احادیث ، ضرب المثل ها ویاد داشتهای روزانه را به شعر تبدیل کنید.

 مثلا شاعر می خواهد در شعرش بگوید که " اگر هم سفری پیدا شود سفر خوب است. " با جابه جا کردن جمله های دوم واول وجابه جا کردن فعل آن به مقصود می رسد وبه این صورت در می آید که : "سفر خوش است اگر هم سفر شود پیدا "می توانید این جمله ها را در سمت راست تخته بنویسید واز آن ها بخواهید با جا به جا کردن و حذف واضافه ی برخی کلمه ها آن را آهنگین وموزون کنند.

6-     6- الف )تا جدایی ها نباشد دوست کی قدر دوست را می داند؟

  ب)ای برادر این جواب است ،جنگ ودعوا نیست.

  پ)غم مرگ برادر را ، برادر مرده می داند.

  ت)ریش و قیچی در دست شماست.

  ث)یاری که انسان را نتواند تحمل کند ،یار نیست.

  ج)از ما بگذر شتر دیدی ،ندیدی.

  چ)برای عاقلان یک اشاره هم کافی است.

  ح)در پی آزار واذیت نباش وهر کار می خواهی بکن.

  خ)ای کاش مادرم مرا نمی زاد.

  د)ما با تو هیچ سخنی نداریم .از ما به خیر واز تو به سلامت.

  ذ)پای برهنه رفتن از کفش تنگ پوشیدن بهتر است.

   ر)کشتی شکسته است  وباد مخالف هم می آید وساحل هم دور است.

حالا بگویید بچه ها در گروه مشورت کرده وبعد از بیست دقیقه ای ،برای هر قسمت ،یک مصراع شعر بخوانند.

حالا شما بهترین مصراع ها را در سمت چپ تخته روبروی مطالب نثر وبا گچ رنگی بنویسید .مثلا :

الف)جدایی تا نیفتد دوست قدر دوست کی داند؟

ب)جواب است ای برادر این نه جنگ است.

پ)خود متن بالا وزن دارد وشعر است .

ت)ریش وقیچی هر دو در دست شماست.

ث)یاری که تحمل نکند یار نباشد.

ج)زما بگذر شتر دیدی ندیدی. یا شتر دیدی ندیدی بگذر از ما.

چ)عاقلان را یک اشارت بس بود.  یا عاقلان را اشارتی کافیست.

ح)مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن.

خ)مرا ای کاشکی مادر نمی زاد.

د)ما با تو نداریم سخن، خیر و سلامت.

ذ)تهی پای رفتن به از کفش تنگ.

ر)کشتی شکسته ،باد مخالف،کناره دور.

در اشعار ساخته شده می بینید که برخی کلمه ها ،مخفف شده یا چیزی به آنها اضافه شده یا کلمه ها جا به جا شده یا فعل وکلمه های دیگر حذف شده .

در مرحله دوم کار به بچه ها بگویید برای هر تک مصرع های ساخته شده مصرع دومی بنویسند مثلا :

کشتی شکسته،باد مخالف کناره دور    لبها تشنه،دریا وسیع وآب شور

می توانیم شعر در هم ریخته ای بدهیم تا دانش آموزان با جابه جا کردن جملات به اصل شعر پی ببرند.

یعنی یک ساختار مفهومی معنی دار بشود.

7-     قافیه سازی و درصورت نیاز، ردیف مناسب برای شعر در نظر بگیرند.

 به جای برخی کلمه ها، می توانید مترادف بیاورید. اگر نیاز به ردیف پیدا کرد بنویسید. برخی کلمه ها را ،باید

مخفف کنید. برخی از واژه ها را در جمله جابه جا کنید و کلمه "را" را حذف کنید.  یا عبارات را از چپ به راست

 بیاورید. مثال: 

"آسوده شد زسنگ درختی که بار نیست. "یعنی درختی که بارش را ریخت ،از سنگ خوردن راحت شد. 

 برخی از جمله ها نیاز به جابه جایی نداردوبدون تغییر وحذف واضافه خود جمله نوشته می شود چون وزن دارد . 

مثال ها:الف)پروانه پر سوخته محتاج کفن نیست.     ب)دندان کرم خورده علاجش کشیدن است. 

             پ)دیگران رفتند  ما هم می رویم.           ت)خواهان کسی باش که خواهان تو باشد. 

             ث)درد را پیش دردمند بگوی                  ج) ذره ذره ، پشم قالی می شود. 

             چ)دزد ،هرگز در کمین کلبه درویش نیست. 

             ح)دست بالای دست بسیار است.          خ)خون ناحق ،دست از دامان قاتل برنداشت.

             د) با کشتی شکسته، به دریاچه می روی ؟

             ذ)دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است. 

اگر توانستید مصراع دوم را هم برایش بسازید. 

در شعر ها، گاهی از اول فعل مضارع التزامی ، "ب"  را برمی دارند تا وزنش درست شود. مثال ها:

الف) اگر غافل چری ،غافل خوری تیر               ب) سخن راست را زکودک پرس. 

پ)چه گویم که ناگفتنم بهتر است.                 ت) به هر کجا که روی ،آسمان همین رنگ است. 

گاهی هم "می" را حذف می کنیم. مثال ها: 

الف)از آنچه هست مقدر ،نه کم شود نه زیاد .        ب)زمن گر نترسی بترس از خدای. 

پ)صحبت صالح تورا صالح کند.                            ت)جایی که نمک خوری ،نمکدان مشکن. 

ث)توقدر آب چه دانی که برکنار فراتی ؟                  ج)بی مگس هرگز نماند عنکبوت. 

چ)تو پنداری که بدگو رفت وجان برد؟         حسابش با کرام الکاتبین است. 

ح)تا دانه نیفکنی ،نروید. 

  گاهی برای جور کردن وزن یکی دو کلمه اضافه کنید.  گاهی برخی از کلمه ها را باید حذف کنید. 

 گاهی از" را" به جای" برای " استفاده کنید.

مثال: الف)خانه درویش را شمعی به از مهتاب نیست. یعنی برای خانه درویش شمعی بهتر از مهتاب وجود ندارد. 

        ب)آن را که هست خواب گران ،شب دراز نیست.  یعنی برای کسی که خواب سنگین است ،شب طولانی

         نمی گذرد. 

استفاده از کلمه چون به معنای وقتی در شعرها:

الف)چون به دریا رسی ،ز جوی مگوی. 

گاهی کلمه "بود" به معنای باشد به کار می رود. 

گاهی باید فعل ها را اول بیاوریم. 

گاهی باید جمله های پایه  و پیرو را جا به جا کنیم. مثلا :

 ( نخندد زمین تا نگرید هوا )      یا       به در می گویم ای دیوار بشنو   

گاهی کلمه "خود "  برای بهتر شدن وزن ، به جای ضمیر متصل دوم شخص مفرد به کار می رود. مثال: 

الف) اگر ریگی به کفش خود نداری ............. کفش خود = کفشت

چنانچه از آرایه ها هم استفاده شود شعر زیباتر خواهد شد. مثلا به جای دل بگوییم،سرزمین دل. 

    ابتدا فقط کلمه برای شعرتان جمع آوری کنید.برای تمرین وکسب مهارت بیشتر در نوشتن قافیه های مناسب

،از دانش آموزان می خواهیم کلمه های هم وزن را در یک دفتر گردآوری کرده وهنگام نیاز از آن استفاده کنند.

می توانید شعرتان را با گویش ولهجه خاصی بخوانید. (شاندیزی،نیشابوری،قوچانی،تربتی و...)

 واژه های زیبا را در دفترتان جمع آوری کنید. سروکار داشتن باآنها ناخوداگاه ،الهام بخش شعر است. می توانید

از واج آرایی استفاده کرده واین واژه ها رابراساس حروف الفبا، از ابتدا جداسازی کنید. حالا بین این واژه های زیبا

ارتباط برقرار کنید.

مثلا : آهنگ وزندگی را کنار هم بگذارید که می شودآهنگ زندگی- یا گنبد نقره گون-زندان زندگی- یادگار گمشده-

سکوت سرد – صدف سکوت- سخن سرد- پیچک پیوند- پیکر پژمرده ی پروانه  که از حرف "پ" استفاده شده

است.یا با حرف "ش" : بارش (تابش) اندیشه و................

دانش آموزان اگر به سرودن شعر علاقه مند هستند و می خواهند در این جهت پیشرفت کنند ، لازم است به این

نکات توجه کنند :

1-     حفظ اشعار شاعران برجسته ی زبان فارسی از جمله شاهنامه ی فردوسی ، مثنوی معنوی،

غزلیات، قصاید وبوستان سعدی،اشعار سهراب سپهری ونیما و مطالعه خصوصا مجلات رشد نوجوان

مشاعره کردن در کلاس حتی از روی کتاب ونوشته خوب است.وحس ادبی آنها را بهتر می کند.

            2- داشتن یا ایجاد ذوق واستعداد لازم جهت سرودن شعر وتقویت قوه ی تخیل

 3-حفظ واژه های مترادف جهت تقویت وگسترش گنجینه ی واژگان خود . طبعا شاعر باید اندیشه ،عاطفه وخیال

را به وسیله ای به ذهن شنونده انتقال دهد .این وسیله زبان شعر است .یعنی مجموعه ای از واژگان وروابط بین

آنها .شاعری که توانایی استخدام واژگان مناسب وبه کار گیری درست آن ها در جمله را نداشته باشد،در انتقال

ذهنیاتش ناموفق است. واژگان شعر ابزار کار او هستند وبنابراین او هر چه واژگان فعال بیشتری را به کار گیرد

،دستش برای بیان معانی بازتر خواهدبود. نوع کاربرد این کلمه ها ،میزان توانایی شاعر را نشان می دهد .از یک

شاعر خوب انتظار می رود که دست به خلاقیت هایی هم در زبان شعر بزند که سطح کارش را از حد قابل قبول

هم بالاتر ببرد. مثلا ترکیب سازی کند. یا احیای واژگان زیبای قدیمی ،تکرار واژه یا جمله،حذف واژه ها به قرینه

لفظی یا معنایی ،استفاده از برخی صنایع بدیعی وآرایه های ادبی مثل ایهام و...

4- انتخاب یک موضوع خاص برای شعر خود مانند مقام مادر- ارزش علم- ماه رمضان- امام زمان- مدرسه-

دوست- توصیف منظره و........

5- انتخاب یک قالب خاص شعری برای سروده ی خود مانند غزل،قصیده، دوبیتی،رباعی،

چهارپاره،مثنوی،قطعه،شعرنوو...

6-در نظر گرفتن یک وزن (آهنگ) مشخص برای شعر خود به استثنای قالب شعرنو.  مثلا وزن شعر نحوی

وکشتیبان با وزن شعر تا سراپرده ی گل ویا اشعار بابا طاهر و... فرق دارد. بعضی وزن ها شادند بعضی محزون

وبعضی حماسی وطبیعتا هرکدام برای منظوری مناسب هستند.

ریتم و وزن باید به موضوع بخورد مثل شعر "باز این چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است" از محتشم کاشانی ،آهنگ

آن محزونانه وغمگین است.

در قافیه وردیف وموسیقی داخلی ومعنوی هم چنین تناسب هایی قابل توجه وبررسی هستند مثلا تکرار حروفی

چون "خ" و"ق" به خشونت شعر کمک می کند و برعکس تکرار حروفی مثل "ش" و"ر" فضا را شاد وپر ترنم

می کند.

7-خیال یا تصویر سازی تصرف شاعر است در واقعیات پیرامون وبه کمک این عنصر است که کلام از منطق عادی

وطبیعی خودش خارج شده وبه سمت شعر می رود . در دیدگاه ما ،خیال هر نوع بیان غیر واقعی است که مبنای

زیبایی شناسانه داشته باشد وبه وسیله ی قراینی بتوان آن را پذیرفت .خیال صورت های مختلفی دارد که ما با

بیشتر آنها آشناییم. تشبیه،استعاره،مجاز،کنایه،اغراق،تشخیص،حس آمیزی،بیان پارادوکس و....

8-گاهی دانش آموزان برای ساختن مضمون های نو وطرح نکته های ظریف و باریک ودور از ذهن ،به اندیشه فرو

می روند. تا جایی که گاهی شاعری مصراعی می گوید وبرای گفتن آن مصراع دیگر ،روزها وحتی ماه ها هم صبر


می کند.

شاعری از لاهور می گوید :" پانزده سال شد و مطلع دیگر نرسید      بیت ابروی تو را قافیه تنگ است اینجا"

پس شما باید حوصله به خرج دهید و فکر نکنید که در یک روز باید شعری را گفته وتمام کنید. شعر صبر وحوصله

وحالات واحساسات خاصی را می طلبد.

گاهی شعرها به نوعی برخاسته از حالات کشف وشهود شاعرانه است و معمولا آنها را فی البداهه یا در ساعات

خاصی مثلا آخر شب ،صبح زود و یا در خواب یا هیجانات زیاد و.... می گویند.

تکلیف1- می توانید به آنها بگویید شعرهای هم وزن شاعران مختلف را مصرع مصرع در کنار هم بیاورند وطنز گونه

بنویسند. طوری که مثلا مصرع اول از سعدی ومصرع دوم از نظامی یا فردوسی باشد وارتباط معنایی نیز داشته

باشد.

تکلیف2-برای یکی از حکایات یا روان خوانی های کتابشان شعری بسازند اگر اشکالاتی هم داشت مهم نیست

به هر حال با راهنمایی ها وتشویق شما راه می افتندیا این که مفاهیم و یافته های علمی در هر درسی مثل

علوم ،زبان حرفه ،تاریخ و...را به شعر در آورند.

تکلیف 3-هر سوالی را که به ذهنتان می رسد یا همیشه برایتان سوال بوده است به شعر در آورید. تمام مصراع

های شعر فقط سوال باشد. فایده ی آن این است که سوالات ذهنی جمع آوری می شود ودر ضمن قدرت تفکر

وکنجکاوی بچه ها افزایش می یابد. مثلا  این سوالات: چرا آسمان آبی است؟ چرا ماهی ها دسته جمعی حرکت

می کنند؟ چرا ستارگان چشمک می زنند؟ چرا پرندگان به شکل عدد هفت حرکت می کنند؟ وبسیاری سوالات

دیگر که ابتدا نوشته وجمع آوری می شود وسپس به شعر تبدیل شده وموزون می گردد.

تکلیف 4- از روی عناوین مجلات و روزنامه ،مطالب طنز گونه شعری بنویسند.

قالب شعری ابتکاری

شعر ،گره خوردگی عاطفه وتخیل است که در زبانی آهنگین ، شکل گرفته باشد.

در این جلسه، دانش آموزان ،پس از بررسی ومرور دوباره ی قالب های شعری وانواع

 شکل های گرافیکی که در دفترشان رسم می کنند ،یک قالب شعری جدید وابتکاری ،خلق 

 می کنند وشعری در آن قالب ، ارایه می دهند. ونامی  برایش انتخاب کرده وشکل

 گرافیکی اش را هم نشان می دهند. 

 ......................................................................................................................................

 از مرگ یک انسان ،می توان به این صورت های گوناگون خبر داد. 1- مرد. 2-فوت کرد.

 3- در گذشت. 4- رحلت کرد. 5- به عالم بالا کوچ کرد. 6- کبوتر روحش ، به ملکوت اعلی پرواز

کرد. 7- روحش در جوار حق ،مسکن گزید. 8- مارا تنها گذاشت. 9- دلدار رفت و دیده ،به حیرت 

دچارشد.

ما برای بازگو کردن یک پدیده مثل "مرگ" می توانیم صورت های بیانی گوناگونی داشته باشیم.

 بعضی از این صورت ها ، کاملا عادی ومعمولی اند وبیش ازیک آگاهی رسانی ساده ودر

 حداقل ممکن ،کاری نمی کنند. ولی برخی دیگر ، وظیفه ای مهم تر دارند وکمابیش از حالات

 روحی وعاطفی گوینده ، حکایت می کنند.

گاهی یک ترکیب در شعر، واقعا به اندازه ی یک جمله معنی دارد. یک ترکیب باید رساننده ی

 مفهوم ذهنی شاعر باشد، یعنی بین دو واژه ی ترکیب شده ، رابطه ای تصویری باشد که به

القاء بهتر ذهنیات شاعر ،کمک کند. وگر نه به صورت تصادفی هم می توان کلمات را کنار هم

 نهاد و ترکیب ساخت. مورد بعدی هم ،خوش آهنگی آن است.

با انتخاب آرایش های گوناگون ، برای قافیه ها ودسته بندی مصراع ها ،می توان شکل های

 تازه بسیاری تصورکرد که در شعر ما تجربه نشده است. ومی توان برای هر یک نامی انتخاب

 کرد.

می توانیم یک یا چند قالب شعری را با هم تلفیق کنیم. راه برای کسی بسته نیست و هیچ

 شاعری از آزمایش باز داشته نشده است. هیچ لزومی ندارد ، ما خویش را در آن چه هست 

ونام ونشان وقاعده ای دارد،محدود کنیم.  چنان که هیچ لزومی ندارد حتما از این محدوده

 خارج شویم. این اقتضای بیان شاعر است که قالب راتعیین می کند و چه بسا که در یک قالب،

 فقط یک شعر خوب بتواند شکل یابد. ما نباید تصور کنیم که هر قالبی باید اسم وعنوان و

نمونه های تجربه شده ی بسیاری داشته باشد.

شعر " از خواب گران خیز" شکل مناسب خود را یافته است. ودر آن شکل ،اثری است

ماندگار وتاثیرگذار. بعضی از غزل های مولانا نیز چنین است وبا شکل معمول غزل ، سازگاری

 ندارد، ولی زیباست وماندگار.

درشعر نو ،شاعر مقید نیست مصراع ها را وزنی یکسان ببخشدودر چیدن مصراع های

 هم قافیه ،نظم ونظامی ثابت را رعایت کند. طول مصراع ها ،تابع طول جمله ی شاعر است

 و قافیه هم ،هر گاه شاعر لازم بداند ، ظاهر می شود. در این قالب ،آزادی عمل بیشتر است

 والبته تاثیر موسیقایی شعر کمتر.

فواید شعر گفتن

بهار است ووقت شعر گفتن .چه بسا اگر از فواید شعر گفتن آگاه شویم ،انگیزه بیشتری پیدا کنیم.

پیامبر اکرم (ص)همان گونه که مردم را به فرا گرفتن قرآن امر می فرمود،شعرا را نیز ،به سرودن انواع شعر

 حماسی و مدح وهجو،تشویق می کرد. وبا راهنمایی آنان ،راه مبارزه با دشمن را به آنها می آموخت.

 می فرمود:گفتار دشمن را بگیرید،اصل ونسب وتاریخ پیدایش آنان را بررسی کنیدوبا هجو گفتن

 وسرزنش آنها ،دین خدا را یاری کنیدوچنین عملی را ،نوعی جهاد بدون شمشیر می دانست.

این کلام پیامبر (ص)مورد اتفاق شیعه وسنی است که فرمود:پاره ای از شعرها ،حکمت وبرخی بیان ها

 ،همانند جادو موثر است.

پیامبراکرم (ص)به شعر شاعر ،به عنوان کلام شاعر نگاه نمی کرد. بلکه از این زاویه ،اشعار را مورد توجه

 قرار می داد که در واقع این جبرییل است که از طریق زبان شاعر دینی ،حرف می زند.

ائمه ی اطهار ،در حفظ ونگهداری آثار شعرا ویاد گیری ویاد دادن آنها به فرزندان نیز،کمال اهتمام را داشتند.

امام صادق (ع) می فرمایند:هیچ گوینده ای در مورد ما شعری نمی گوید ،مگر این که مورد تایید جبرییل

 قرار می گیردوبه همین علت شعرای اهل بیت (ع)مصائب زیادی را در این راه متحمل شدندودائما در حال

 ترس وگریز به سر می بردند. تعداد زیادی از آنها به دار آویخته ،کشته شدند. عده ای زبانشان قطع

 شدوگروهی هم زندانی شدندوشکنجه دیدند ویا تبعید شدند.

حسن بن جهم گوید:از امام رضا (ع) شنیدم فرمود:هیچ مومنی در مدح ما اهل بیت (ع) شعری نگوید ،الا

 این که خداوند ،شهری در بهشت ،به وسعت هفت برابر دنیا ،برایش بسازد وهمیشه ملائک مقرب الهی

 وهمه ی انبیای مرسل ،به دیدنش بیایند.

بحار الانوار جلد 26 صفحه ی 231