خاطره نویسی

خاطره چیست؟ ابتدا از بچه های کلاس بپرسید که :

آیا تاکنون خاطره‌ای را برای کسی نقل کرده‌اید؟ 
آیا تا به حال احساس کرده‌اید که دوستتان خیلی بهتر از شما خاطراتش را نقل می‌کند؟ 
آیا آرزو کرده‌اید که بتوانید مثل او خاطره‌ای را که دوست دارید، برای دیگران بگویید یا بنویسید؟ 
آیا می‌دانید که او چطور به این خوبی خاطراتش را نقل می‌کند؟

فایده نقل یا ثبت خاطره ها چیست؟

پاسخ این سؤال‌ها بسیار ساده است. او به این دلیل خوب خاطره می‌گوید که اولاً مفهوم خاطره را به عنوان یک نوشته مستقل و با هویت که ویژگی‌های مخصوصی دارد، فهمیده است؛ ثانیاً به اصول و قواعد خاطره‌ گویی و خاطره نویسی، آگاهی و تسلط پیدا کرده است. لذا اولین قدم در یادگیری شیوه خاطره نویسی، شناختن مفهوم «خاطره» است. 
شماکه قصد یادگیری خاطره نویسی را به صورت تخصصی و حرفه‌ای دارید، خاطره را چگونه تعریف می‌کنید؟ تعریف خود را در کادر زیر بنویسید و سپس آن را با تعریفی که در صفحه ی  بعد می‌خوانید، مقایسه کنید.
کارگاه 1 
تعریف شما از خاطره چیست؟
خاطره در فرهنگ‌های لغت مختلف ،کمابیش به این صورت تعریف شده است: خاطره، یکی از انواع ادبی و شکلی از نوشتار است که نویسنده در آن، خاطرات خود؛ یعنی، صحنه‌ها یا وقایعی را که در زندگی‌اش روی داده و در آنها نقش داشته یا شاهدشان بوده است، شرح می‌دهد. 
خاطره‌ نویسی یکی از عام‌ترین و صمیمانه‌ترین راه‌ها برای انتقال حس به وسیلة نوشتن است و هر کس می‌تواند،با رعایت اصولی ساده و قواعدی محدود، به ساده‌ترین شکل، اتفاقات مهم زندگی خود را ثبت کند و خاطرات تلخ و شیرین زندگی همچون پیروزی‌ها و شکست‌ها، تجربیات تکرار ناشدنی، حوادث مهم و عواطف واحساسات را ماندگار کند. 
فواید خاطره 
به نظر شما آیا خاطره نویسی صرفاً به قصد تفنن و سرگرمی است؟ آیا ارزش خاطره فقط در یادآوری گذشته و لذت بردن یا ناراحت شدن از آن محدود می‌شود؟ 
کارگاه 2 
به نظر شما نوشتن خاطره چه فایده‌هایی دارد؟ 
نوشتن خاطره فایده‌های زیادی دارد که شما احتمالاً به چند مورد آن اشاره کرده‌اید. ما نیز تعدادی از این فواید را بر می‌شماریم. 
1. ثبت بهترین لحظه‌های زندگی 
احتمالاً برای شما پیش آمده است که به علت بی‌حوصلگی، فراموشی یا علل دیگر، برخی از حوادث مهم زندگی‌تان را ثبت نکرده‌اید و آنها را فقط به ذهن خود سپرده‌اید؛ بی خبر از این که ذهن ما به سبب اطلاعات تازه‌ای که هر روز به آن می‌دهیم، به طور خودکار برخی از اطلاعات قبلی را پاک می‌کند. به همین دلیل بسیاری از این حوادث تلخ و شیرین را که می‌تواند منشأ آثار زیادی در زندگیمان باشد، از یاد می‌بریم. با نوشتن خاطره‌ها می‌توان لحظه‌های تلخ و شیرین زندگی را ثبت کرد. 
2. ثبت مسائل مهم اجتماعی برای آیندگان 
خاطراتی که در هر دوره و زمان نوشته می‌شوند، می‌توانند وضعیت فرهنگی، اجتماعی و … آن دوره را تا حدی برای آیندگان روشن سازند؛ چنانکه امروزه بسیاری از مسائل و وقایع سال‌های گذشته، مانند انقلاب، جنگ و وضعیت اسرا، از روی خاطرات رزمندگان و آزادگان شناخته می‌شود. 
3. بهره‌گیری از تجربه 
به وسیله خواندن هر خاطره می‌توان از تجربیات نهفته در بطن آن استفاده کرد و آنها را در زندگی روزمره به کار گرفت. مثلاً اگر در خاطره‌ای خواندیم که رزمنده‌ای ناآشنا با مین، به شیئی که در خاک بوده، دست زده و آن شیء منفجر شده است، دیگر هنگام بازدید از مناطق جنگی، به اشیای ناآشنا دست نمی‌زنیم. 
4. افزایش قدرت دیدن و شنیدن 
شخصی که تلاش می‌کند خاطره بنویسد، باید این توانایی را داشته باشد که بیشتر و دقیق تر از بقیه ببیند و بشنود تا بتواند خاطره را به گونه‌ای بنویسد که مخاطب آن احساس کند که خود، در آن فضا قرار گرفته است. 
5. افزایش مهارت در نوشتن 
خاطره‌ نویسی علاوه بر ویژگی‌های گفته شده، دارای این خاصیت فرعی نیز هست که به رشد، پیشرفت و افزایش توانایی انسان در نوشتن کمک می‌کند و از این نظر، نویسندة خاطره گامی به سوی نویسنده شدن برمی‌دارد. 
ویژگی‌های ساختاری خاطره 
1. صمیمت زبان: یک خاطره باید طوری نوشته شده باشد که خواننده احساس کند نویسنده به آنچه می‌نویسد معتقد است و دروغ نمی‌گوید: همان طور که شما اتفاق مهمی را برای دوستتان تعریف می‌کنید و از هیچ محدودیتی در این تعریف رنج نمی‌برید، بهتر است خاطره  ی خود را نیز بی‌هیچ تکلفی و به گونه‌ای صمیمانه، روی کاغذ بیاورید. اما این نکته را نیز در نظر داشته باشید که:
بیان صمیمی و نبود محدودیت، به معنی بی توجهی به قواعد نگارش، عفت کلام و حرمت قلم نیست.. 
2. نثر خودمانی: خاطره‌ نویس، اجباری در رعایت کامل ارکان جمله ندارد و می‌تواند آنها را به صورت دلخواه و متناسب با نوع بیان به کار ببرد. 
این نکته را نیز مورد توجه قرار دهید که خاطره‌ نویس با توجه به تعریف زبان گفتاری و نوشتاری، بهتر است که از نوشتن کلمات به صورت شکسته پرهیز کند. برای مثال، به جای «خانه»‌ ننویسد «خونه»، یا به جای «برویم» ننویسد «بریم». 
3. برجستگی حوادث: مهم‌ترین ویژگی ساختاری خاطره، برجسته بودن و برجسته ساختن حوادث در خلق و نگارش خاطره است. به عبارت دیگر، معمولاً واقعه‌ای را می‌توانیم به عنوان خاطره مطرح سازیم که اولاً برایمان اتفاق افتاده باشد؛ ثانیاً در آن، حادثه‌ای وجود داشته باشد و به قولی زیر بنای خاطره، تغییر در حالت تعادل و روزمرگی باشد، مثلاً اتفاقی نادر وجود داشته باشد که ممکن است فقط یک بار روی دهد.
کارگاه 3 
از دو نوشته ی  زیر، کدام یک می‌تواند دستمایه ی نوشتن یک خاطره باشد؟ 
الف: من امروز صبح بیدار شدم، صبحانه‌ام را خوردم، به مدرسه رفتم و بعد به خانه برگشتم. 
ب: من امروز صبح بیدار شدم، صبحانه خوردم و خواستم به مدرسه بروم که دیدم کیفم گم شده است…
4. واقع گرایی: خاطره نویسی صورتی از نوشتن است که در‌ آن، خیال پردازی و ذهنیت گرایی نقش اساسی ندارد و نویسنده فقط حادثه‌ای واقعی را که برای او پیش آمده و در او اثر گذاشته است، بدون کم و کاست بیان می‌کند. 
این ویژگی بدان معنا نیست که خاطره نویس نمی‌تواند ذهنیات خود را در خلال خاطره مطرح کند، بلکه مقصود این است که بهتر است خاطره‌ای خیالی و غیر واقعی ننویسد چرا که بدین ترتیب نوشته‌اش بیشتر شبیه داستان خواهد بود تا خاطره. 
کارگاه 4
دو مثال زیر را بخوانید و به سؤالات مطرح شده پاسخ دهید. 
1- همدردی، همراهی 
با سردی زوزه‌ کشان خودش را به پنجره کلاس می‌زد که به جای شیشه با مقوا بسته شده بود و صدای تق تق مقوا، آرامش کلاس درس را درهم می‌ریخت. 
چراغ نفت سوز کلاس را که مدام بوی نفت می‌داد، کنار میز و نیمکت دانش آموزان بردم و از آنها خواستم تا هر کدامشان احساس سرما می‌کند، کنار چراغ بیاید و خودش را گرم کند. زهرا یکی از دانش آموزان کلاس که همیشه چهره ی  غمگین و گرفته‌ای داشت، در خود فرو رفته بود. با خود فکر کردم: شاید سردش شده باشد. 
گفتم: «زهرا بیا کنار چراغ گرم شو.» زهرا آهسته از پشت میز بیرون آمد و کنار چراغ ایستاد. 
از کتاب «لیلای من»، انتشارات مدرسه 
2 - خیلی دوست داشتم که مقدار زیادی طلا داشته باشم. دوست داشتم که همه چیزم از طلا باشد و به این خاطر همیشه در فکر و خیالم طلا وجود داشت. 
آن روز توی کوچه قدم می‌زدم که پیرمرد کوچک اندامی را دیدم. پیرمرد نزدیک من آمد و گفت: «من یک جادوگرم و می‌خواهم تو را به بزرگترین آرزویت یعنی طلا برسانم. در ازای آن نیز تو از چیزهایی می‌خواهم که بعداً خواهم گفت. او این را گفت و در یک چشم به هم زدن غیبش زد. 
قلبم بد جوری می‌زد. نفس عمیقی کشیدم. باورم نمی‌شد که این اتفاقات رویا و خیال نباشد…. 
برداشتی آزاد، ازکتاب «ماجراهای شاه میداس»، نوشتة لارین ریدبنکس 
1. کدام یک از این دو مثال می‌تواند قسمتی از یک خاطره باشد؟ 
2. با توجه به این که در مثال یک ذهن‌گرایی وجود دارد (با خودم فکر کردم شاید سردش شده باشد) و در مثال دوم، هم ذهن‌گرایی و هم خیال پردازی، آیا می‌توان گفت که هیچ کدام از این دو مثال، خاطره نیست؟ 
5. مشخص بودن زمان و مکان: در یک خاطره، به خصوص خاطره ی تاریخی، بهتر است مکان و زمان مشخص باشد تا به این نحو، وضعیت اجتماعی آن دوره نیز تا حدی برای آیندگان روشن شود. 
6. روانی و روشنی: نویسنده ی  خاطره از آن جا که قصد ندارد فنون نگارشی و صنایع ادبی را در خاطره‌اش نمایش دهد، بهتر است خاطره را به گونه‌ای بنویسد که مخاطب به سادگی آن را بفهمد و در این مورد به زحمت نیفتد. او می‌تواند با ساده نوشتن و پرهیز از پیچاندن موضوع، خاطره را قابل فهم‌تر و اثر گذارتر نماید؛ حال آن که یک داستان نویس به سادگی می‌تواند داستانش را گنگ، مبهم و پیچیده بنویسد و حتی همین پیچیده نویسی سبب اعتبار یا زیبایی کار او شود. 
7. داشتن ابتدا و انتها: نویسنده ی  خاطره بهتر است که خاطراتش را از جایی مشخص که معمولاً شروع حادثه ی  خاطره است، آغاز کند و هیچ یک از موضوعات مربوط به آن خاطره را از قلم نیندازد تا از به وجود آمدن سؤال‌های متعدد در ذهن خواننده جلوگیری نماید یا پاسخ آنها را بدهد. 
نویسنده همچنین نباید خاطره را بدون رسیدن به نقطه ی پایانی و انتهای عقلانی رها سازد، مگر آن که از این کار مقصود خاصی داشته باشد. همچنین ادامه ندادن بی‌ مورد خاطره پس از پایان یافتن حادثه ی  اصلی، به زیبایی آن خاطره کمک می‌کند. 
8. خلاصه بودن: در مدت زمانی که حادثه ی  اصلی یک خاطره اتفاق می‌افتد، ممکن است چندین حادثه فرعی دیگر نیز روی دهد. 
فرآیند خاطره نویسی
حال که با ویژگی‌ها و اصول و قواعد خاطره نویسی آشنا شده‌اید، ممکن است این سؤال برایتان پیش بیاید که «بیان اصول و قواعد خاطره نویسی» با موضوعی که در ابتدا گفته شد؛ یعنی، دست و پا گیر نبودن و راحت بودن شیوه ی  نگارش خاطره، تناقض دارد. در حالی که اساساً این تناقض وجود ندارد. برای روشن شدن بحث، ذکر این موارد کافی به نظر می‌رسد: 
1. واقعیت این است که همان تعریف ابتدایی در مورد خاطره، صحیح و منطقی است. این تعریف مبنای علمی دارد و در فرهنگ‌های مختلف جهان نیز تعریف‌هایی شبیه همین برای خاطره ذکر شده است. خاطره، همان طور که ذکر گردید، یکی از بی‌تکلف‌ترین، عام‌ترین و صمیمانه‌ترین انواع نوشته است و به یک خاطره، به این دلیل که اصول و قواعد خاطره نویسی در آن رعایت نشده، نمی‌توان خرده گرفت زیرا این ویژگی‌ها و قوانین همگی نسبی و در حد ایده‌هایی است که بر اساس تجربه توسط استادان فن ارائه شده است و می‌تواند به جذاب‌تر شدن، شیواتر شدن و اثر گذارتر بودن خاطره کمک کند. 
2. یک اتفاق یا حادثه مهم می‌تواند طی یک فرآیند سه مرحله‌ای تبدیل به گونه‌ای مؤثر و جذاب از خاطره شود که هدف ما است. این سه فرآیند را می‌توان بدین گونه تعریف کرد: 
الف ـ خاطره گفتاری: فرآیندی که طی‌ آن، شخصی از یک اتفاق یا رویداد مهم در قالب کلمه‌ها و جمله‌ها، خاطره‌ای می‌سازد. در واقع این نوع خاطره، شکلی کاملاً ساده، بی‌تکلف و بی‌قاعده از بیان یک اتفاق است و هدف آن فقط ذکر آن رویداد یا اتفاق است. در این نوع خاطره، کلمات، جمله‌ها، فضاسازی‌ها و هر چیز دیگر دارای نقش اساسی و پایه‌ای نیستند و نقشی طبیعی و در حد سایر عناصر هر نوشته بر عهده دارند و معمولاً دارای این ویژگی‌هاست: 
صمیمیت، زبان، به کار بردن کلمات شکسته، جابه‌جا شدن ارکان جمله، تکیه نکردن بر حواشی و حوادث فرعی
ب ـ خاطره نوشتاری خام: فرآیندی که در آن نویسنده، یک خاطره گفتاری را روی کاغذ می‌آورد. 
این گونه از خاطره اگر چه اصول و قواعد دست و پا گیری ندارد و صرفاً نگارش یک خاطره ی  گفتاری است، ارزش ادبی‌ آن، بیش از خاطره گفتاری است چرا که نویسنده باید حداقل قواعد نگارش را در آن رعایت کند، از جمله: 
1. حذف حشو و زواید: حشو عبارت است از کلمه‌ها یا عبارت‌های زاید و بی‌نقشی که معمولاً در صحبت‌های عادی و روزمره به کار می‌رود. این عبارت‌ها صورت‌های مختلفی دارد، از جمله تکیه کلام، مانند «عرض شود که … بله، خلاصه…» یا حشو تکرار•، مانند «چیز میزا، کتاب متابا، توپ موپا». 
2. آوردن فعل و فاعل‌های متناسب، مثلاً من رفتم، تو رفتی و … به طور کلی رعایت نسبی ترتیب و توالی ارکان جمله. 
3. دادن اطلاعات کافی به خواننده: در خاطرة گفتاری، ممکن است گوینده برخی مطالب را فراموش کند و آنها را جای خود بیان نکند و بعد در انتهای گفتارش، آن موضوع را به یاد آورد و بیان کند یا در اثر تذکر مخاطبان، قسمت‌های جا مانده را تکمیل نماید. اما در خاطره ی نوشتاری خام چون نویسنده وقت کافی برای نوشتن دارد، می‌تواند اطلاعاتی را که درباره ی حادثه یا اتفاق خاص، کافی و لازم می‌داند، مرتب کند و همگی را به خواننده منتقل نماید. 
ج ـ خاطره نوشتاری ادبی: شکلی از بیان خاطره که بر طبق اصول و قواعد تدوین شده و جذابیت، زیبایی و اثر گذاری آن بیشتر از دو گونه ی  قبل است. این نوع از خاطره معمولاً در اثر ویرایش و بازنویسی خاطره نوشتاری خام به دست می‌آید. امروزه عده‌ای که آگاه به این فن هستند، خاطرات نوشتاری خام را با نثر روان و رعایت اصول خاطره نویسی و نیز استفاده از علائم نگارشی، به خاطره ی نوشتاری ادبی تبدیل می‌کنند. از میان کتاب‌هایی که به این صورت چاپ شده‌اند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: 
پا به پای آفتاب / خاطرات زندگی امام خمینی (ره) از زبان دوستان و آشنایان امام / گردآوری و تدوین: امیررضا ستوده / ویراستاران: فهیمه حسین‌زاده، شهرام رجب‌زاده/ 
به رسم یادبود / خاطرات معلمان / به کوشش علی فرخ‌مهر / بازنویسی خاطره: کبری نیک‌خواه، علی آقاغفار، مهدی کاموس، و حسن یونسی. 
ستاره‌ای که درخشید / خاطرات زندگی امام خمینی (ره) / به کوشش مرتضی نظری
خاطرات جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی / به کوشش مرتضی سرهنگی. 
زبان خاطره
کارگاه 6
با توجه به ویژگی‌های گفته شده درمورد خاطره، چرا نمی‌توانیم از کلمات شکسته استفاده کنیم؟ 
کارگاه 7: 
زبان متناسب با خاطره چه نوع زبانی است؟ 
برای آنکه بتوانیم به سؤالات فوق پاسخ دهیم، ابتدا باید کلیاتی را جع به زبان بدانیم. همان طور که نقاش برای خلق نقاشی خود نیاز به شناسایی وسایل کارش دارد تا بتواند با آگاهی از چگونگی و نوع کاربرد هر یک، از آنها به خوبی استفاده کند، یک نویسنده نیز باید انواع زبان را بشناسد و زبانی متناسب برای نوشته ی خود بیابد. 
زبان به طور کلی به دو بخش‌ زبان گفتاری و زبان نوشتاری تقسیم می‌شود. 
زبان گفتاری همان زبانی است که بوسیلة آن با یکدیگر سخن می‌گوییم. زبان شناسان سه صورت برای این زبان قائل می‌شوند که عبارت است از: گونه، گویش و لهجه. 
نحوه سخن گفتن یک مرد مسن و جا افتاده و یک کودک، دوگونه مختلف از زبان گفتاری است. 
ترکی، کردی، گیلکی نیز سه گویش ایرانی است
از میان لهجه‌های مختلف نیز می‌توان لهجه‌های یزدی، اصفهانی، جنوبی و مشهدی را مثال زد. 
ویژگی‌های زبان گفتاری 
1. استفاده از کلمات شکسته. مثال: خونه، لونه، نون و … 
2. جابه‌جایی ارکان جمله. مثال: اومدم خونه و نشستم روی صندلی. 
3. داشتن لحن. مثال کتاب‌ها رو بردارم؟ 
4. داشتن حشو و زواید. مثال: کتاب متاباکو؟ بچه مچه‌ها کجان؟ 
زبان نوشتاری: 
زبان نوشتاری به دو گونة علمی و ادبی تقسیم می‌شود. 
زبان علمی، زبانی است که در آن هر کلمه بر معنای علمی خود دلالت می‌‌کند، ترتیب و توالی ارکان جمله‌ها حفظ می‌شود و تنها هدف این نوشته، انتقال یک حقیقت است، مانند بیان چگونگی فعالیت قلب. 
زبان ادبی نیز گونه‌ای از زبان نوشتاری است که در آن از آرایه‌های ادبی استفاده می‌شود و کلمات بر معنای اصلی خود دلالت ندارند. مثلاً «سرو» در این زبان به معنی درخت سرو به کار نمی‌رود، بلکه مفهوم بلند قامتی و استواری را می‌رساند و «لاله» بر شهید و شهادت دلالت می‌کند. 
زبان معیار
زبان معیار زبان رسمی هر کشوری است که شامل زبان گفتاری و زبان نوشتاری نیز دیده می‌شود و همان زبانی است که در نوشتن خاطره یا داستان از آن استفاده می‌شود. 
ویژگی‌های زبان معیار 
1. وضوح: در این زبان، هر کلمه بر معنای حقیقی خودش دلالت می‌کند. مثلاً‌ «کوه» مفهوم کوه را می‌رساند و «سرو» بر مفهوم درخت سرو دلالت دارد. جمله‌ها نیز همین ویژگی را دارند. مثلاً جمله ی «نگاهی به بیرون انداختم»، جمله ی چندان زیبایی برای یک خاطره یا داستان نیست زیرا بر معنایی غیر از مفهوم حقیقی خود دلالت می‌کند و به معنی «به بیرون انداختن نگاه» می‌باشد؛ در حالی که به جای آن می‌توان از این جمله استفاده کرد: «بیرون را نگاه کردم.» 
2. نداشتن حشو و زواید 
3. سادگی: یکی دیگر از ویژگی‌های زبان معیار، سادگی است. به عبارت دیگر، کلمه‌ای را در زبان معیار به کار می‌بریم که در زبان عامه به معنی کردن نیاز نداشته باشد؛ یعنی، همان گونه می‌نویسیم که عموم مردم می‌گویند (با رعایت ویژگی‌های زبان معیار). پس زبان معیار از نظر سادگی باید به زبان گفتار نزدیک باشد. به مثال زیر توجه کنید. 
نبودی خیروک، خان تیغ زبانش را کشیده بود و حرفهایی بلغور می‌کرد که پشیزی پیش من و تو ارزش نداشت. خیلی زود نگاهم رنگ باخت و قامت ستبر و فربه‌اش پیش نگاهم به گل نشست و شد همانی که باید باشد. 
ریشه در اعماق / ابراهیم حسن بیگی 
4. جابه‌جایی ارکان جمله براساس نوع راوی و نحوه ی بیان: گفتیم که در زبان معیار ملزم و مقید به رعایت قواعد دستور زبان و ترتیب ارکان جمله نیستیم، اما این بدان معنی نیست که بتوانیم بدون سبب ارکان جمله را به هم بزنیم. برای مثال، اگر نویسنده بخواهد بر کلمه خاصی تأکید کند، آن را در ابتدای جمله می‌آورد. همچنین اگر اهداف زیر را داشته باشد، می‌تواند ارکان جمله را جابه‌جا کند: 
1- ایجاد لحن 2 ـ تأکید 3 ـ داشتن نوعی زبان مخصوص خود (با دلیل و منطق) . 
زبان معیار، زبان فرهنگی و ادبی مشترکی است که درس خوانندگان، روحانیان، سیاستمداران، دانشمندان، روزنامه‌ نویسان و نویسندگان کتاب‌های درسی و علمی و فنی و تخصصی آن را به کار می‌برند و با آن می‌نویسند و ادای مقصود می‌کنند

آموزش خاطره نویسی

انواع خاطره 
الف ـ خاطرة جزئی‌نگر 
در برخی از خاطرات، نویسنده هنگامی که حادثة داستان را کمرنگ می‌بیند و آن را به تنهایی برای تأثیر گذار بودن، کافی نمی‌داند، به جزئیات و ریزه‌کاری‌های صحنه‌ای که حادثه در آن روی داده، توجه زیادی کرده، همه را با آب و تاب تعریف می‌کند. بدین ترتیب از سویی، فضای حادثه را زنده و واقعی‌تر نشان می‌دهد و آن را قابل لمس‌تر می‌کند و از سویی دیگر، فضای خالی حادثه را به کمک حوادث فرعی یا جزئیات صحنه‌ها پر می‌کند. اگر در انجام این کار، نویسنده از دقت و آگاهی لازم برخوردار نباشد و بی‌دلیل و ناشیانه به ریزه‌کاری‌ها بپردازد، حوصله مخاطب را سر خواهد برد و او عطای خاطره را به لقایش خواهد بخشید! 
پس، فقط در صورتی به جزئیات صحنه بپردازید که این جزئیات بتوانند مخاطب را به فضای خاطره نزدیک‌تر ساخته، او را بیشتر جذب کنند. 
مثال برای خاطره جزئی‌نگر 
موجود عجیبی بود. فقط چند روز از سال تحصیلی 77 – 76 می‌گذشت که توجه مرا در کلاس جلب کرد. اسمش رضا بود. با کمی دقت می‌شد فهمید که رضا دانش آموزی با هوش و با استعداد است. اما این نکته هم خیلی زود به دست می‌آمد که او بی‌حوصله و وقت گذران هم هست. ظاهرش هم عجیب بود. چهره‌ای اخمو و گرفته داشت و معمولاً دست و صورتش را نمی‌شست. حتی لباس‌هایش هم از چرک همیشه بو می‌داد. برای این می‌گویم عجیب بود که هر طور شده، از انجام تکالیف درسی فرار می‌کرد. 
یک روز سر کلاس به بچه‌ها تکلیف داده بودم، متوجه شدم که رضا بی کار نشسته است. وقتی علتش را پرسیدم، اشک در چشم‌هایش جمع شد و گفت: «آقا به خدا دفترم را دزدیده‌اند.» 
ناسازگار / از مجموعة به رسم یادبود 
همان طور که مشاهده می‌کنید، در مثال بالا نویسنده با تکیه بر توصیف ویژگی‌های اخلاقی و جسمانی شخصیت مورد نظر (رضا)، او را هر چه بیشتر به مخاطب نزدیک می‌کند و به این وسیله، هم از کمرنگ دیده شدن حادثه جلوگیری می‌کند و هم باعث جذابیت بیشتر خاطره می‌شود. 
ب ـ خاطره کلی‌نگر 
نوعی از روایت خاطره است که در آن، نویسنده بیشتر به شرح حادثه می‌پردازد و اجزای زاید و حاشیه‌ای را حذف کرده، به حداقل می‌رساند. دقت داشته باشید که اگر حادثه از برجستگی و تعادل نسبی کمی برخوردار باشد، نوشتن آن به صورت کلی‌نگر هیچ لذتی در مخاطب به وجود نمی‌آورد. به طور کلی این نکته را فراموش نکنید:
اگر خاطره دارای موقعیتی بسیار خاص، برجسته و نامتعادل باشد، بهتر است از روش کلی‌نگر برای ثبت آن استفاده کنید و اگر خاطره‌ای معمولی و با برجستگی حادثه‌ای اندک باشد، آن را به صورت جزئی‌نگر ثبت کنید. 
مثال برای خاطره کلی‌نگر 
شب عملیات رمضان، وقتی حملة نیروهای شما آغاز شد، در همان لحظه‌های اول، آتش زیادی روی مواضع ما بارید و بسیار دقیق هم به هدف‌ها می‌خورد. بعد از حملة سنگین، افراد ما نتوانستند مقاومت کنند. عده‌ای از آنان فرار کردند و عده‌ای کشته شدند. 
من داخل سنگر بودم، وقتی وضعیت را این طور دیدم، از سنگر بیرون آمدم و به مقر فرمانده گروهان ـ ستوان عزیز کریدی ـ رفتم. چند سرباز هم آنجا بودند. به فرمانده گفتم که دستور عقب نشینی بدهد، چون نیروها دارند تار و مار می‌شوند، ولی او نپذیرفت و گفت: «بروید جلو و هر طور که می‌توانید، از پیشروی ایرانی‌ها جلوگیری کنید.» با ناراحتی از مقر بیرون آمدم و … 
از خاطرات اسرای عراقی 
همان طور که ملاحظه می‌کنید، در این مثال خاطره آهنگ تندی دارد؛ 
یعنی حوادث پشت سر هم اتفاق می‌افتد و تقریباً در هر جمله کاری انجام می‌شود. نویسنده تا حد ممکن صفت‌ها، تشبیه‌ها و سایر صنایع ادبی را حذف می‌کند. هیچ کدام از جمله‌ها حالتی ایستا و ساکن ندارد، مثلاً از توصیف یا فضاسازی خودداری شده است. 
نوع راوی خاطره
الف ـ سهیم در ماجرا 
نویسنده می‌تواند حادثه‌ای را که خود نقشی در آن داشته است، به عنوان خاطره ثبت کند. مثال: 
یادم است که می‌خواستم جلوی درگاهی که امام کفشهایشان را درمی‌آوردند، روزنامه بیندازم، چون اکثر اوقات، بارندگی و زمینها خیس بود. همیشه هم از روزنامه‌های خارجی استفاده می‌کردیم. 
روزی عده‌ای از ایران آمده بودند و روزنامه آورده بودند. در خانه روزنامة خارجی هم نبود. لذا من صفحة آگهی‌ها را روی زمین انداختم؛ و کفشهای امام را روی آن گذاشتم. ایشان وقتی خواستند کفش بپوشند، همین که پایشان را بلند کردند تا روی روزنامه‌ها بگذارند، سؤال کردند: «مثل این که این روزنامه‌ها ایرانی است؟» 
عرض کردم: «بله حاج آقا، ولی این صفحة آگهی‌هاست.» 
با این حال پایشان را روی روزنامه‌ها نگذاشتند و مجدداً‌ برگشتند و فرمودند: 
«شاید اسم محمد یا علی یا … در آنها باشد.» 
ستاره‌ای درخشید / خاطرات امام (ره) / به کوشش مرتضی نظری 
ب ـ ناظر ماجرا 
نویسنده خاطره ممکن است نقشی در اتفاق یا حادثه موضوع خاطره نداشته باشد و فقط شاهد آن بوده و چون از آن لذت برده است، سعی به نوشتن آن می‌کند. مثال: 
زندگی آقا مثل زندگی معمول مردم بود و هیچ وقت هم زندگی فوق‌العاده‌ای نداشتند. به همین خاطر مطالعة ایشان خیلی زیاد بود. وقتی وارد اتاقشان می‌شدیم، می‌دیدیم توی کتاب گم شده‌اند. ایشان می‌نشستند و یک میز جلویشان بود و به بلندی متر کتاب دورشان بود و اصلاً ایشان لابلای این کتابها گم می‌شدند. 
بعضی‌ها به شوخی می‌گفتند: «هنوز آقا از جایشان بلند نشده‌اند.» 
وقتی دوستان می‌آمدند آقا را ببینند، همیشه توی آن اتاق بودند. فقط چای که می‌خواستند با قاشق توی نعلبکی به استکان چای می‌زدند که یعنی به من چای بدهید. موقع غذا هم بلند می‌شدند و می‌آمدند. 
ستاره‌ای که درخشید / مرتضی نظری 
راهنمای عملی خاطره‌ نویسی 
تمام مواردی که تاکنون گفته شد، فقط اصول و قواعدی برای شناختن خاطره و یافتن ذهنیتی کلی دربارة آن بود. اما پس از یافتن این ذهنیت، نوبت به کار عملی و نوشتن خاطره می‌رسد. برای این کار باید به پرسش‌های زیر، پاسخ‌های مناسبی داد. 
الف ـ سوژه 
1. امروز چه اتفاق مهمی برای من افتاد که نظرم را به خود جلب کرد؟ 
2. چرا این اتفاق در ذهن من ماندگار شد و نقطة قوت آن کجا بود؟ 
• نویسنده خاطره باید در هنگام نوشتن، به پرسش شماره 2 دقت بیشتری کند و بکوشد نقطه قوت کار را که سبب ماندگار شدن آن در ذهن خود شده است، پر رنگ‌تر نماید تا بتواند وجود این خاطره را توجیه کند و آن را در ذهن مخاطب خود نیز ماندگار سازد. 
ب ـ راوی 
نویسنده بهتر است پس از یافتن سوژه ی مورد نظر خود، برای نگارش خاطره، نوع راوی را هم به نسبت خاطره و متناسب با موضوع آن تعیین کند. در این بخش همان طور که گفته شد، تا حد امکان سعی کنید از «راوی سهیم در ماجرا» برای بیان خاطره استفاده کنید و فقط در صورتی از «راوی ناظر درماجرا» استفاده کنید که شخصیت پردازی و نشان دادن ابعاد روحی و روانی شخصیت اصلی لازم باشد. با این توضیح که راوی سهیم در ماجرا نمی‌تواند ذهنیت‌ها و ویژگی‌های روحی خود را بیان کند، زیرا در این صورت کار بسیار غیر قابل باور خواهد بود؛ در صورتی که اگر راوی شخصیتی ناظر بر ماجرا باشد و از شخصیت اصلی خاطره متمایز باشد، می‌تواند در خلال شرح حوادث، ویژگی‌های روحی و فکری شخصیت اصلی خاطره را نیز شکافته، او را روانکاوی کند تا به این وسیله خواننده را بیشتر درگیر خاطره ی خود کند. 
ج‌ ـ نوع خاطره 
در این بخش، نویسنده باید با توجه به موضوع، کلی‌نگر و جزئی‌نگر بودن خاطرة خود را مشخص کند و آن را در یکی از این دو قالب به رشتة تحریر درآورد. 
اگر خاطره ی او دارای حادثه ی نادر و جذابی باشد، باید با کم کردن شاخ و برگ روایت، نقش حوادث را برجسته کند و خاطره را به صورت کلی‌نگر بنویسد. 
اگر هم خاطره‌اش نسبتاً عادی و معمولی باشد، می‌تواند با دقت در جزئیات صحنه‌ها، فضاسازی‌های ماهرانه و شناساندن شخصیت‌های خاطره برای مخاطب، ضعف «اندک بودن سیر حوادث» را بپوشاند. 
د‌ ـ آغار خاطره 
نویسنده خاطره می‌تواند به چند روش خاطره را شروع کند؛ روش‌هایی که حتی شما هم می‌توانید پدید آورنده ی برخی از آنها باشید. اما برای آن که بتوانید تا هنگامی که به پختگی نسبی در این کار دست می‌یابید، به سادگی خاطره‌ای را که در ذهنتان وجود دارد بر کاغذ بیاورید، چند نمونه از روش‌های آغاز نوشتن خاطره را ذکر می‌کنیم، اما شما ملزم به استفاده از این روش‌ها نیستید. 
شروع به کمک عبارت‌های کلیشه‌ای
همیشه بین زمان تصمیم‌گیری برای نوشتن و زمان قلم به دست گرفتن، فاصله‌ای هست که باید سعی کنید آن را به حداقل برسانید. اگر این فاصله ی زمانی زیاد شود، سبب تنبلی، سستی اراده و دور افتادن از موضوع مورد نظر جهت نوشتن می‌شود. برای جلوگیری از این کار و کم کردن فاصله می‌توانید فعلاً از برخی عبارت‌های کلیشه‌ای برای شروع خاطره استفاده کنید تا به قول معروف «استارت کار زده شود» و مشکل شروع نوشتن را نداشته باشید. 
عبارت‌هایی که می‌توانید برای شروع خاطره از آنها استفاده کنید، اینها هستند: 
1. استفاده از یک زمان: «صبح بود» یا «سال 58 بود …» 
2. استفاده از یک صحنه ی ساکن و سپس جان بخشیدن به آن: «من و مجید لب شط نشسته بودیم که …» 
3. استفاده از یک رویداد تاریخی: «در جریان جنگ تحمیلی …» 
4. استفاده از یک مقطع سنی تحصیلی: «کلاس اول ابتدایی بودم …» 
5. استفاده از وضعیت هوا: «سه روز متوالی برف باریده بود‌» یا «هوا ابری بود» 
6. استفاده از یک مقدمه: «کار کردن در یک مدرسه استثنایی مشکل است اما به انسان آرامش و رضایت خاطر می‌دهد. در یکی از مدارس استثنایی تهران کار می‌کردم …» 
7. استفاده از یک توضیح مختصر: «در سال‌های خیلی دور، مدیر یکی از دبیرستان‌های اراک بودم. یک روز از دروازة شهر جود راه افتادم که به سمت مدرسه …»‌یا «چهار سال اسیر بودم . یک روز در زندان …» 
8. معرفی یک شخصیت: «او هم مهاجر بود. از مهاجرانی که به خاطر ویران شدن خانه و کاشانه‌شان «به دست عراقی‌ها، به دیگر شهرها و روستاها مهاجرت کرده بودند.» یا «موجود عجیبی بود. اسمش رضا بود …» 
9. استفاده از یک اتفاق: «در سال 1360 در شهداد کرمان زلزله شدیدی رخ داد …» 
10. استفاده از مکان: «نزدیک مرز عراق بودیم.» 
11. استفاده از یک توصیف یا صحنه‌پردازی: «بادی سرد زوزه‌کشان خودش را به پنجره کلاس می‌زد که به جای شیشه با مقوا بسته شده بود.» 
12. «یادش بخیر آن روزها …» یا «عجب روزهایی بود» 
13. یادم می‌آید که … 
14. هیچ وقت یادم نمی‌رود … 
15. در خاطرم هست که …
تفاوت خاطره و گزارش 
1. خاطره فقط قسمتی از محدوده زمانی را در برمی‌گیرد که در آن اتفاق برجسته یا حادثه ی خاصی روی داده باشد یا فکری جذاب در زمانی محدود به ذهن انسان خطور کرده باشد. اما گزارش، شرح دیده‌ها و شنیده‌هایی است که درباره یک موضوع خاص توسط گزارشگر انتخاب می‌شود. 
برای مثال، در گزارش بازدید از مناطق جنگی، نویسنده باید مراحل مختلف سفر را ،هر چند که حادثه مهمی در آن اتفاق نیفتاده باشد ـ ثبت کند؛ اما در خاطره نویسی، نویسنده فقط اتفاق یا اتفاق‌های مهمی را که برای او یا افراد دیگر پیش آمده است، با رعایت اصول و قواعد خاطره نویسی ثبت می‌کند. 
مثال برای گزارش بازدید از مناطق جنگی 
صبح روز هشتم فروردین ماه، همراه کاروانی از بسیجیان برای بازدید از مناطق جنگی عازم جنوب کشور شدیم. هوا بسیار گرم بود و پس از بیست ساعت به شهر… رسیدیم. سپس مدتی در آنجا استراحت کردیم و … 
همان طور که ملاحظه می‌کنید، در این نوع نوشته هیچ اتفاق خاصی روی نمی‌دهد و صرفاً گزارش یک بازید است. 
مثال برای خاطرة بازدید از مناطق جنگی 
ساعت یک و نیم بعد از ظهر بود. مسعود که به اصرار من در اردوی بازدید از مناطق جنگی شرکت کرده بود، سخت منقلب شده بود و اشک می‌ریخت. هوای شلمچه خیلی گرم بود و من داشتم با چفیه خودم را باد می‌زدم که چیزی شبیه مین را درست در نزدیکی محلی که مسعود نشسته بود دیدم … 
2. نثر گزارش معمولاً حالت صمیمیت و سادگی و بی‌تکلفی نثر خاطره را ندارد. در گزارش نویسی معمولاً سعی می‌شود ترتیب و توالی اجزای جمله به صورت نسبی رعایت شود. اما در خاطره نویسی، نویسنده بدون تکلف و با رعایت نکاتی محدود ،جمله‌ها را به هر صورت که بخواهد، به دنبال هم می‌آورد. 
3. گزارش، بسیار واقعگرایانه از خاطره است؛ یعنی، اگر چه در خاطره نویسی باید از خیالپردازی دوری کرد، گاهی می‌توان ذهنیت‌های شخصیت یا شخصیت‌های خاطره را هم در خلال خاطره به کار برد؛ در صورتی که گزارش نویسی ثبت دیده‌ها و شنیده‌هاست و گزارش نویس نمی‌تواند ذهنیات، احساسات و عواطف انسان‌ها را بیان کند. 
خاطره دفاع مقدس
در دوران هشت سال دفاع مقدس و حتی در زیر آتش سنگین دشمن، موضوعی به نام خاطره نویسی نه فقط فراموش نشد، بلکه رونق هم گرفت و همه‌گیر شد؛ چرا که جبهه و جنگ برای بیشتر رزمندگان واژه‌ای آشنا بود. آنها تاکنون جنگی به آن وسعت را تجربه نکرده بودند و فقط دربارة جنگ‌های داخلی قبایل یا جنگ‌های جهانی چیزهایی شنیده بودند. آنها از فضای درس و مدرسه و کار دل کنده و به جایی ناآشنا آمده بودند؛ جایی که در آنجا هر روز برایشان اتفاقات زیادی روی می‌داد؛ اتفاقاتی عجیب و تازه. و آنان می‌خواستند این حادثه‌ها و خاطرات را برای کسی تعریف کنند، اما برای چه کسی؟ برای همدیگر که نمی‌توانستند بیان کنند، چرا که بیشتر آنها خود از آن اتفاقات با خبر بودند و حتی نقشی در آ‌ن داشتند. پس فقط قلم و کاغذ می‌ماند که می‌توانست پایگاه خاطرات باشد؛ خاطراتی که پس از استقرار و حضور رزمندگان و درگیری با دشمن و آغاز زندگی در جنگ، اندک اندک به عنوان اولین نوع ارتباط و واکنش فرهنگی عام در میان رزمندگان ثبت شد و اکنون نیز یکی از منابع مهم ثبت شده دربارة دفاع مقدس است. 

احوالات خاطره نویسی

هر ساعت هر دقیقه و هر ثانیه روزگار برای ما خاطراتی را رقم می زند. در هر زمان ،ما احساسات و عواطف متفاوتی را تجربه می کنیم  که این خود، لا به لای صفحات زندگی ما ،قرار می گیرند و اگر اندکی حوصله به خرج دهیم می توانیم دوباره این احساسات و عواطف را تجربه کنیم چه بسا دقیق تر، موشکافانه تر و شاید حتی آن ها را با ذهن خلاق خود مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. البته منظور از تجزیه و تحلیل توسط ذهن خلاق این است که پس از یاد آوری مجدد خاطرات از طریق نوشتن، دست ما برای تجزیه و تحلیل حوادث بازتر می شود و ذهن ما خلاقانه این عمل را انجام می دهد، خاطره به گونه های متفاوت تجزیه و تحلیل می شود چه بسا ممکن است در پایان خاطره نتیجه گیری هم شود که این خود بستگی به نوع خاطره دارد.

 در عین حال که ما به خاطرات گذشته جانی دوباره بخشیده ایم قادر هستیم این خاطرات را که بخشی از آن ها درس های عبرت آموز سال ها تجربه و درس پس دادن به روزگار بوده اند را به سمع و بصر آیندگان برسانیم شاید در عصری که جوانان ،گذشته و آینده شان را به دست فراموشی سپرده اند و در حال سیر می کنند و به ناچار تجارب و اشتباهات نیاکان خود را مورد آزمایش قرار می دهند این خاطرات خود راهنمایی باشد برای یافتن راهی که سالهاست انسان ها برای رسیدن به آن در تکاپو هستند. البته لازم به ذکر است که هدف از نوشتن خاطرات تنها بیان تجربه های عبرت آموز نیست ، بله درست است که خاطرات می توانند جنبه  آموزشی هم داشته باشند ولی این تنها هدف نیست بلکه از میان اهداف خاطره نویسی جایگاه بالاتری نسبت به سایر اهداف دارد. دیگر هدف ها عبارتند از گذران زندگی که بیشتر خاصه سنین بازنشستگی و روزگار تنهایی است و یا گذران وقت و کسب لذت و یا حتی تمرینی برای نویسندگی که این بیشتر خاصه جوانان است. اهداف دیگری نیز وجود دارند که در زندگی روزمره با آن ها کمتر سرو کار داریم .

خاطره نویسی هنری است که تنها با تمرین و تمرین و تمرین به دست می آید. تمرینات مکرر برای دستیابی به مهارتی که بتوانیم توسط آن در ابتدا شروع به یادآوری گذشته مان بکنیم. منظور از جمله پیشین این نیست که خاطرات شامل ریز جزئیات زندگی روزمره باشد آن هم از سنین کودکی یعنی از زمانی که ذهن ما قدرت به یاد آوردن آن را دارد تا زمان حال بلکه منظور از یادآوری گذشته به یاد آوردن حوادث و اتفاقاتی است که باعث تغییر حالات درونی ما به غم، شادی، ترس، اضطراب و ... است و همچنین باید اثر آن خاطره در ذهن شخص پایدار و باقی بماند تا هر زمان با دیدن وسیله یا تصویری و یا شنیدن موسیقی یا داستانی خود به خود خاطره آن در ذهن شخص تداعی شود بدین شکل پیاده کردن این خاطرات به روی صفحات منجر به خلق دوباره آن خاطره در قالب یک اثر زیبا و به یاد ماندنی می شود. چنین خاطره ای پس از خوانده شدن نه تنها موجب خستگی نمی شود بلکه ذهن نویسنده با هر بار خواندن پی به زوایای باقی مانده از آن خاطره می برد که گاهی بر اثر مشغولیت های فکری و انباشت خاطرات متعدد و متفاوت به روی یکدیگر از یاد می رود. یکی دیگر از فواید خاطره نویسی همین است که نوشتن یک خاطره نیز مجرایی می شود برای به یاد آوردن دیگر خاطرات. حتی با استفاده از خاطره نویسی شیوه سنتی بازگو کردن خاطرات به صورت شفاهی و سینه به سینه به شکل مکتوب در می آید و یادگاری می شود که ما به نسل های آینده هدیه می دهیم.

گاهی اوقات خاطره نویسی و تخیل انسان با یکدیگر گره خورده و خاطره جای خود را به اسطوره هایی می دهد که برخی با پرو بال دادن به خاطرات خود و استفاده از قوه تخیل از خود قهرمان می سازند و اثری را که دیگر شباهتی به خاطره ندارد را می آفرینند. پس این یکی از ویژگی های خاطره نویسی است که باید اتفاقات و حوادث را همانگونه که روی داده اند به رشته تحریر درآورد.

گاهی اوقات ما در زندگی خاطرات تلخی را نیز تجربه می کنیم که با یاد آوری آن تا سال های سال درگیر احساسات متفاوتی از قبیل خشم، نا امیدی، ترس، حقارت و ...که در آن زمان تجربه کرده ایم می شویم. اما یادآوری این خاطرات تلخ از طریق نوشتن آن ما را به تفکری عمیق تر نسبت به آن مسئله وا می دارد و حتی ممکن است نویسنده ی  این خاطره،نتیجه گیری جالبی از خاطره ی خود انجام دهد که از پس آن نکات مفیدی استنباط شود که کسانی که این خاطره را می خوانند این نکات را در روند زندگی خود به کار برند که همان جنبه آموزشی و عبرت آموز است که توضیح دادیم.

اگر شما هم خاطره ای مشابه این خاطره  ی تلخ بنویسید متوجه خواهید شد که پس از خواندن آن خاطره ،درگیر همان احساسات قبل، که در زمان آن حادثه تجربه کرده اید می شوید اما شاید این خاطره از نظر شما تلخ باشد ولی برای دیگران این یک داستان زیبا باشد و با کنکاش در این داستان متوجه نکات ریزی می شوند که برای آنهابسیار حائز اهمیت و حتی ممکن است مفید هم باشد.

وقتی داستان زندگیتان را می‌نویسید، به طرق مختلف از آن فایده خواهید برد.

این فواید می‌توانند خود انگیزه‌ای برای نوشتن باشند                                                                           

ثبتی از وقایع و داستان‌های خانوادگی و شخصی خودتان خواهید داشت                                     

این ثبت‌ها می‌تواند به یک تاریخچه همیشگی تبدیل شود که نسل به نسل در خانواده‌تان بچرخد. اینگونه می‌توانید راضی باشید که مسئولیت حفظ گذشته خانوادگی را به انجام رسانده‌اید. فرزندان و نوه‌هایتان هم بابت این تاریخچه از شما متشکر خواهندبود.

                                                                                    

از حس رضایت ناشی از زیبا تعریف شدن داستان‌هایتان لذت خواهید برد                                     

تعریف کردن داستان برای خیلی‌ها توام با رضایت خاطر است، حتی اگر این احساس را قبلاً تجربه نکرده باشید،    مطمئناً در جشن گرفتن برای تجربیات زندگیتان از طریق تعریف این داستان‌ها آن را احساس خواهید کرد.                                                   

نسبت به خودتان و خانواده‌تان بینش بهتری پیدا می‌کنید                                  

 وقتی زندگیتان را در مقایسه با قسمت‌های دیگر نگاه می‌کنید (و نگاهی کلی به آن می‌اندازید)، مطمئناً الگوها و انتخاب‌هایی را می‌بینید که موجب تسهیل یا محدود کردن رشد و پیشرفت شما یا اعضای خانواده‌تان شده است. این می‌تواند درک قبلی شما نسبت به زندگی خودتان و خانواده‌تان را به چالش بکشد. به جای اینکه همچنان اصرار داشته باشید که همه چیز همانطوری است که هست، الان می‌توانید قدردان کمک‌هایی باشید که دریافت می‌کنید و مشکلات گذشته را دیگر سرنوشت خود ندیده و به چشم نشانه‌هایی بینید از حرکت‌های شخصی و  خانوادگی حل‌نشده                                                            

 درک بیشتر و بهتری درمورد خانواده همسرتان پیدا می کنید                                   

  فشارهایی که بر شما و فرزندانتان وارد می‌شود می‌تواند از الگوهای رفتاری در خانواده همسرتان ریشه بگیرد. نوشتن خاطرات زندگی می‌تواند وسیله‌ای برای شروع و ایجاد اولین قدم‌های تسهیل برطرف کردن این فشارها باشد. کشف کردن و حرف زدن درمورد گذشته باحفظ اعتماد و احترام می‌تواند التیام‌بخش باشد                        نوشتن خاطرات زندگی اتحاد خانواده را با شروع مبادلات بین‌فردی تقویت می کند.

حرف زدن‌ها و بحث‌های بین شما و فرزندانتان درمورد نوشته‌های شما می‌تواند، راهی برای انتقال حرف‌هایتان

باشد. می‌توانید جلساتی را در خانواده ترتیب دهید که به خواندن و حرف زدن به این نوشته‌ها بپردازید                                                                                                                                     

معمولاً موجب رشد فردی میشود.  

  زیرا نویسنده‌ها با بینشی که از طریق نوشته‌هایشان به دست می‌آورند، احساس قدرت بیشتری می‌کنند. این تجربه شما را رهاتر و آزادتر خواهد کرد

داستان کوتاه نویسی

به نظر من سخت ترین سبک نویسندگی، نوشتن داستان های کوتاه است و به

تخصص های بسیار ویژه ای احتیاج دارد که کار هر نویسنده ای نیست و هنر خاص  

خود را می طلبد .

برخی از نویسندگان ،برای اینکه مطالب خود رابه  خواننده القا و یا تفیهم کنند در قالب 

داستان های چند صد صفحه ای ،این کار را انجام می دهند ولی یک داستان نویس کوتاه  ،

از بین میلیون ها کلمه و جملات و اندیشه های مختلف بهترین ها را با سبکی جذاب   

بدون این که از سر وته مطلب کم  یا زیاد شود به نوشته های خود ارزش می بخشد.

 ذکر این نکته خالی از لطف نیست که امروزه به دلیل مدیریت زمانی و تنگی وقت 

 فراغت بهترین نوع داستان نویسی جهت صرفه جویی در وقت است وخوانندگان 

.مخصوص خود رادارد 

ماجراهای داستان های کوتاه ،پیچیدگی خاصی نداردومعمولا با ضربه ی پایانی که 

همراه با پیام اثر است ،خاتمه می یابد.

درون مایه همه داستان های کوتاه ،دغدغه های همیشگی بشر است وویژگی 

اصلی آنها هم چون آثار کلاسیک، تمرکز بر پیام اخلاقی وانسانی است. 

قهرمان داستان باید تحت فشار قرار گیرد. چون شخصیت واقعی هر کس در

 شرایط سخت وطاقت فرسا، نمایان می شود. درون مایه یعنی فکر اصلی وپیام آن 

قوی  باشد.ختم داستان هم اهمیت زیادی دارد. اگر پایان داستان بی مقدمه یا

تلگرافی  باشد،کل اثر در نظر خواننده رنگ می بازد.

اهداف :

1-   تمرین نویسندگی            2-تقویت قدرت تخیل واستدلال

3-توجه به مسائل روز مره وکاربرد آن ها در متن داستان ها

4-توانایی نوشتن متن یا داستان ناتمام

5-استفاده از مناسب ترین واژه ها وبهترین تعبیرهابرای تاثیر ونفوذ کلام در نوشتار

6- تشخیص یک نوشته مطلوب از میان نوشته ها

      7-توانایی پیش بینی نتیجه ی یک داستان

8-توجه به هدف وپیام یک نوشته ورسالت قلم         9- خلق یک اثر ماندگار

داستان نویسی در کلاس

قدرت تخیل دانش آموزان ،همیشه مرا به هیجان می آوردو با خود فکر می کردم همکاری بیشتری با آنها خواهم کرد تا پی ببرم چگونه بدیهه گویی آنان ،می تواند باعث رشد استعدادهای خلاق آنان شود . من نوشته های آنان را جمع آوری کرده و در سال های بعد به عنوان نمونه کار ،برای دیگر دانش آموزان می خوانم.

وقتی به بچه ها می گویم داستان ها را تغییردهند ،شاهد هستم که چگونه آنان ،این قصه ها را متناسب با جهان خود از نو می سازند

چگونه یک داستان بنویسیم؟

همه می دانند که نوشتن یک داستان،کاری راحت و ساده نیست.داستان کوتاه،همانند نمایشنامه و شعر،نوعی از ادبیات تخیلی است که باید بر احساسات خوانندگان تاثیر بگذارد. ازآنجا که داستان کوتاه،حاکی از تفسیر نویسنده از واقعیت است، باید به گونه ای هنری از زبان استفاده کند که بر تجربیات بشری دلالت کند. چگونه یک داستان کوتاه عالی بنویسیم؟ چه نکاتی را باید در خاطر داشته باشیم تا داستان کوتاه خوبی بنویسیم؟ اینجا یک راهنمای سریع ،برای پاسخ گفتن به پرسش ها ارائه می شود:

1- بخوانید

خواندن برای هر کسی که می خواهد بنویسد، ضروری ست. برای نوشتن یک داستان کوتاه خوب، باید در ابتدا داستان های کوتاه دیگران را بخوانید. خواندن نه تنها انگیزه و الهام لازم برای نوشتن داستانتان را به شما می دهد، بلکه به شما می آموزد چگونه دیگر نویسندگان بر خواننده تاثیر می گذارند و همچنین یاد می گیرید که از سبک های آن نویسنده ها به عنوان پایه ای برای خلق سبک و تاثیر متعلق به خودتان استفاده کنید.

تکلیف: داستان هایی را که تاکنون خوانده اید نام ببرید.

2- الهام بگیرید

یک نویسنده باتجربه و حرفه ای ،نیازی به الهام ندارد.چون افکار او به طور طبیعی ،روان می شود و کافی است که آنها را در کلمات تعبیه کرده و روی کاغذ پیاده کند. اما نویسنده های تازه کار ،باید الهامی داشته باشند .چون نه تنها داشتن الهام به شما کمک می کند که اولین پاراگرافتان را بنویسید .بلکه شما را یاری می دهد تا انتها پیش روید. الهامتان ممکن است به شکل یک شیئ باشد؛ یک شخص خاص یا رویدادی که نمی توانید فراموشش کنید.

3- داستانتان را در ذهن مجسم کنید

به چیزی فکر کنید که می خواهید درباره اش با خوانندگانتان حرف بزنید. فرض کنید می خواهید داستانی درباره دو نفر که عاشق هم می شوند، تعریف کنید. آن دو چگونه افرادی هستند؟ چه چیزِ آنها برایتان جالب است که می خواهید به خونندگانتان منتقل کنید؟ روی این موضوع تمرکز کنید و به موضوعات دیگری که می خواهید به این زوج پیوند دهید، فکر کنید. فرض کنید والدین دختر موافقِ رابطه آنها نیستند. خود این والدین چگونه آدم هایی هستند؟ برای اینکه آن دو را از عشق شان منصرف کنند، چه کار می کنند؟ پاسخ به این سوالات ممکن است علامت خوبی برای آغاز داستانتان باشد. شما از اینجاست که باید اندیشه ای درباره آنچه خواهید نوشت، فراهم کنید.

دبیر باید به موضوع یابی ،یافتن سوژه ی مناسب ، به دانش آموزان کمک کند.

اگر موضوع داستان ابتکاری وخلاقانه و به روز ومتناسب با گروه سنی مخاطب داستان باشد،کلید موفقیت اولیه روشن شده است.

4- صحنه ها را بچینید

برای آنکه نوشته یتان با رویدادهای از پیش اندیشیده شده داستانتان ،هماهنگ باشد، ترسیم صحنه های داستانتان در یک کاغذ دیگر بسیار مفید است. شخصیت های احتمالی و رویدادهای اصلی داستانتان را ردیف کنید. لازم نیست این لیست شامل جزئیات زیادی از شخصیت ها و اتفاقات باشد چراکه قرار است این فهرست،فقط طرحی باشد از آنچه داستانتان به نظر خواهد رسید.

5- زاویه دیدتان را انتخاب کنید.

اینکه داستان از زبان چه کسی و چگونه تعریف می شود، برای یک داستان کوتاه بسیار مهم است. این نظرگاه به شدت حس و حال داستان را تغییر می دهد. به همین خاطر قبل از اینکه زاویه دیدی را که در داستان به کار خواهید گرفت انتخاب کنید، به دقت فکر کنید. ولی هر زاویه دیدی را که در این مرحله انتخاب می کنید، تا پایان داستان باید به آن پایبند باشید و تغییرش ندهید.

اغلب خود داستان به ضرورت ذاتش ، زاویه دیدی را به نویسنده تحمیل می کند.یا نویسنده به نسبت توانمندی ها ودانش هنری خویش ، نوعی زاویه دید را برای اثرش انتخاب می کند.

زاویه دید به نوعی از روایت گفته می شود که نویسنده از آن طریق می خواهد قصه اش را پیش ببردو نویسندگان ،معمولا از زاویه دید سوم شخص و اول شخص ،استفاده می کنند.اما گاهی نویسندگانی زاویه دوم شخص را هم به کار می برند.

در زاویه دید اول شخص ،دست نویسنده برای ارائه افکار واحساساتش بازتر است.

در زاویه دید دوم شخص ،خواننده در جای جای اثر ،حضور شخصیت داستان را در برابر افکار خود احساس می کند.گویا با او در برابر یک آینه حرف می زندوالبته به تجربه وتوان هنرمندانه ای نیاز دارد.زیرا خواننده را به گونه ای خاص به دایره داستان می کشاند.اما با اثر آن گونه همذات پنداری نمی کند که در زاویه دیدهای دیگر.

در زاویه دید سوم شخص ،همه ی شخصیت ها مانند عروسک های خیمه شب بازی با دست توانای نویسنده به بازی در می آیند.

تکلیف: اگر داستانی با زاویه دید اول شخص ،نوشته اید به زاویه دید سوم شخص برگردانید.ویا بالعکس.مثلا تبدیل داستان کژال به زاویه دید سوم شخص و داستان قلب کوچکم را به چه کسی بدهم به زاویه دید سوم شخص .

6- شخصیت ها را بسازید.

برای یک داستان کوتاه،حداکثر سه شخصیت اصلی ،خلق کنید. کاراکترهای اصلی زیاد ،داستان را پریشان، درهم و برهم و گیج کننده می کنند چون هر شخصیت جدید با خود بُعد تازه ای به داستان می دهد. شخصیت ها نباید آدمک هایی مقوایی باشند. هر شخصیت باید متناسب با ویژگی های خاص آن شخصیت سخن گوید. آنها باید باورپذیر و درعین حال اسرارآمیز باشند.

همان طور که در سینما ،تصویر حرف اول را می زند ،در تئاتر،دیالوگ ودر نقاشی رنگ . شخصیت پردازی ،توان وقدرت نویسنده را آشکار می کند.

شخصیت در داستان ،شامل یک یک افراد ،اشیا ، حیوانات ودیگر پدیده هایی است که نویسنده ،در اثری واقع گرا یا فانتزی ویا طنز ویا دیگر شیوه های هنری انتخاب می کند تا داستان ،برمحور آن شخصیت ودیگر شخصیت ها پیش برود.

7- یک مقدمه خوب فراهم کنید.

وقتی همه چیز طراحی و برنامه ریزی شد، پاراگراف اول را به سرعت بنویسید. صحنه را بچینید و شخصیت های اصلی تان را معرفی کنید. این صحنه ،باید جایی باشد که شما خوب می شناسیدش تا قادر باشید جهت توصیف واضح آنجا از تصاویری که در خاطر دارید، بهره بگیرید. باید پاراگرف اول چنان جالب باشد که خواننده توجهش جلب شده و تشویق شود تا داستان را تا انتها بخواند. نکته مهم این است که در این پاراگراف، جزئیات مهم و نیز قسمت اصلی کنش را پشت پرده نگهدارید تا معمای داستان فاش نشود.

8- یک نقشه خوب طرح کنید.

ابتدا اتفاقاتی را که قرار است نهایتا مشکل یا چالش اصلی را برای شخصیت (یا شخصیت های) اصلی خلق کنند، طراحی کنید. سپس گره های داستانی را پی ریزی کنید تا خواننده ،مشتاق و کنجکاو باقی بماند. همانگونه که داستان پیش می رود، چالش و مشکل اصلی نیز باید پیچیده تر شود و سختگیرانه تر پی گیری شود. به این ترتیب ،نه تنها احساسات خواننده برای خواندن ادامه داستان برانگیخته خواهد شد بلکه بر داستان ،متمرکزتر خواهد شد.

9- نگویید بلکه نشان دهید.

شخصیت ها ،مسئول تعریف داستان طی کنش ها و دیالگوهایشان هستند؛ نویسنده نباید آنچه بیان شدنی است را خودش تعریف کند. به جای اینکه بگویید "آنت از دست بهترین دوستش کریستینا به خاطر دزدیدن دوست پسرش خیلی عصبانی بود" بگویید " وقتی کریستینا به طرف آنت آمد و با لبخندی شیرین بر لب به او چشمک زد، آنت در درونش درد شدیدی از خیانتی که به او شده بود، احساس کرد. با خشمی فروخورده و درحالی که به سختی نفس می کشید، گفت: ’امیدوارم از اینکه دوستی خودت را ثابت کردی، خوشحال باشی.‘ "

طبیعی است نویسنده باید به خوبی تک تک شخصیت های داستانش را بشناسد .می توانید از روش مستقیم وتوصیف شخصیت این کار را انجام دهید ویا از روش غیر مستقیم ونمایان ساختن رفتار شخصیت های اصلی داستان.

1-مثال توصیفی: دوستم زهرا خیلی حسود است. همه بچه های کلاس از این ویژگی اخلاقی او بیزارند.

2-مثال رفتاری: زهرا آنقدر شتابان به کیفم نگاه کرد که همه بچه های کلاس متوجه حسادت او شدند.

بله حالت های شخص را نشان بدهیم .به جای این که بگوییم خانم علی زاده غمگین است ودارد گریه اش می گیرد.بنویسید او در خودش فرو رفته بود. صورت برافروخته اش را پایین انداخته واحساس می کردکه دل و روده هایش می خواهد از دهانش بیرون بریزد. انگشتانش را از لای دندانهایش در آورده وبه گوشه چشمانش می مالید.

تکلیف:قهرمان داستانی را که نوشته اید مشخص کنید .حالا با مثال های رفتاری ،شخصیت او رامشخص تر جلوه دهیدواو را به خواننده یا شنونده داستان بشناسانید.

10- از فعل های معلوم استفاده کنید.

داستانتان هرچه بیشتر مملو از زندگی باشد، بهتر است. برای این کار از فعل های معلوم به جای افعال مجهول استفاده کنید. به جای گفتن "گل بوسیله ی جوانا برداشته شد" بگویید "جوانا گل را برداشت"

11- گفتگو را فراموش نکنید

به کارگیری گفتگو و دیالوگ ،به داستان، زندگی می بخشد. از گفتگو فقط برای شاخ و برگ دادن ظاهری به شخصیت استفاده نکنید .بلکه با آن هویت شخصیت هایتان را به خواننده منتقل کنید. از دیالوگ به شکل نقل قول مستقیم استفاده کنید مثل "برو آنجا!" به جای نقل قول غیرمستقیم مثل "زن به مرد گفت که به آنجا برود."

بخش عمده ای از داستان را گفت وگوها تشکیل می دهند و بار عمده در معرفی وپردازش شخصیت هابردوش گفت وگوهاست.

زمانی که یکی از شخصیت های داستان آغاز به تکلم می کند وسخنی می گوید ،پنجره ای به روی خواننده می گشاید تا خواننده بداند با چه کسی واز چه طبقه ای ،از کدام قشر اجتماعی ،با چه فرهنگی ،از کدام اقلیم ،با چه بینشی وچه نیاز وآرزویی آشنا می شود. تا زمانی که شخصیتی سخن نگوید ، او را نخواهیم شناخت. گفت وگوها ما را با انواع گویش های محلی ،قومی ، نژادی آشنا می کنند .

داستان نویس ،باید در گفت وگوی اشخاص داستان ، موقعیت اجتماعی ،تحصیلی ،فرهنگ ومنافع آنهارادرنظر بگیردو کلماتی را در دهانشان بگنجاند که نشان دهنده ویژگی های شخصی وعمومی شان باشد.

داستان نویس در این گفت وگوها ،می تواند بسیاری از مسائل داستانش را حل کند .شخصیت ها را معرفی کند. اطلاعات لازم را به خواننده بدهدودر حد متعادل باید از گفت وگوها استفاده کند.

تکلیف:فقط گفت وگوهای قهرمان داستانتان را دوباره بنویسید.

12- فرهنگ لغت دم دست داشته باشید.

یک مرجع خوب (مثل یک فرهنگ لغت یا واژه نامه) برای خلق یک داستان خوب ،حیاتی است. می توانید از آنها برای چک کردن املای کلمات و یافتن بهترین کلماتی که برای توصیف به کار می آید ، استفاده کنید. به جای یک جمله ی طولانی یا یک پاراگراف طویل سعی کنید از حداقل کلمات برای انتقال آنچه می خواهید بگویید، استفاده کنید. اغلب اوقات یک کلمه  مناسب و محکم بهتر از پاراگرافی پر از کلمات تجملی و پوچ است.

13- پایان داستان را مختصر برگزار کنید.

توصیه می شود که پایان داستان با تدبیر و اندکی پیچش همراه باشد. پایان تان یگانه باشد ولی به پایانی شل و ول اکتفا نکنید. باید رضایت بخش باشد ولی نه قابل پیش بینی. باید به خاطر داشته باشید که پایان، بهتر است کوتاه باشد ولی نه آنچنان موجز و ابتر که خواننده احساس کند پا درهوا مانده است. پایان شما باید همه چیز داستان را از آغاز تا انتها به هم پیوند دهد و دربرگیرد.

14- باخوانی و ویرایش کنید.

بعد از اینکه آخرین کلمات داستان را کنار هم گذاشتید، زمان آن فرا می رسد که چرخه  ویرایش را آغاز کنید. با دقت سراغ نوشته بروید و تمام اشتباهاتی را که در ساخت جملات، لغات مورد استفاده و نیز قالب بندی مرتکب شده اید، اصلاح کنید. علامت های نگارشی، انتخاب صحیح کلمات و واژه بندی، املا، دستور و توصیف را از قلم نیاندازید. لغات ، عبارات و حتی پاراگراف هایی را که با عناصر اصلی داستان هماهنگ و همسو نیستند، خط بزنید. بعد از اینکه این کار را کردید، نوشته را تا چند روز و حتی چند هفته کنار بگذارید و بعد دوباره سراغش بروید؛ بخوانید و ویرایش کنید. در موقعیت ها و فرصت های مختلف داستان را بارها و بارها بازخوانی کنید. با این کار متوجه چیزهای مختلفی در داستانتان خواهید شد که ممکن است بخواهید آنها را تغییر دهید تا به بهترین شکل ممکن اش درآید.

15- بگذارید دوستان خطاهایتان را گوشزد کنند.

دوستانتان را وادارید که نگاهی به کارتان بیاندازند. احتمالا آنها تنها قادر خواهند بود که اشتباهات و خطاهایی را ببینند که از چشم شما دور مانده اند. مثلا ممکن است آنها به بعضی کلمات یا جملات گیر دهند که اتفاقا شما عاشقانه دوستشان دارید. در چنین وضعیتی ،باید بین تغییر یا حذف کامل آن موارد یکی را انتخاب کنید.

نوشتن یک داستان کوتاه ،شاید آسان نباشد ولی غیرممکن هم نیست. با دانستن اصولی درباره عناصر اصلی و اندکی شور و انگیزه و البته شکیبایی می توان تنها با داشتن ایده هایی محدود، داستانی نوشت.

 برای مطالعه درباره داستان نویسی توصیه می کنم کتاب های زیر رابخوانید البته برخی از کتاب های دیگر باید به این فهرست اضافه شود.

 هنر داستان نویسی ابراهیم یونسی

 قصه نویسی رضا براهنی

 عناصر داستان جمال میر صادقی

 ادبیات داستانی جمال میر صادقی

 داستان ، تعاریف ، ابزار و عتاصر ناصر ایرانی

 نویسندگان پیشگام ایران علی اکبر کسمایی

 نویسندگان پیشرو ایران محمد علی سپانلو

 رمان چیست ؟ محسن سلیمانی ( ترجمه و نگارش 

 فن داستان نویسی محسن سلیمانی ( ترجمه 

 تاملی دیگر در باب داستان محسن سلیمانی (ترجمه 

 درس هایی درباره داستان نویسی ، لئونارد بیشاپ ، محسن سلیمانی ( ترجمه 

 صد سال داستان نویسی ( 4 جلد ) حسن میر عابدینی

 درباره رمان و داستان کوتاه کاوه دهگان (ترجمه

 از روی دست رمان نویس محسن سلیمانی ( ترجمه 

 سیری در ادبیات غرب ، پریستلی ، ابراهیم یونسی ( ترجمه 

 مروری بر تاریخ ادبیات امروز ایران ‍ ج 1 – نثر، محمد حقوقی

 ادبیات داستانی در ایران زمین پیمان متین ترجمه مدخلی به همین نام از ایرانیکا

 مدخل ادبیات داستانی در دانشنامه ادب فارسى ج دوم به سرپرستی انوشه

 جنبه های رمان ، فورستر ، ترجمه ابراهیم یونسی

 یادداشت هایی درباره قصه نویسی و نمایشنامه نویسی ، محسن مخملباف

 اصطلاحات نقد ادبی : بهرام مقدادی

 درباره ادبیات ایران : یعقوب آژند

 مکتب های ادبی (2 جلد ) ، رضا سید حسینی

 واژه نامه داستان نویسی ، جمال میر صادقی

 جنون نوشتن ، رضا براهنی

 تاریخ ادبیات روسیه ( 2 جلد ) ، ترجمه ابراهیم یونسی

 تاریخ ادبیات آمریکا ، ترجمه حسن جوادی

 رئالیسم ، ترجمه ، نشر مرکز

 رمانتیسم ، ترجمه ، نشر مرکز

 ناتورالیسم ، ترجمه ، نشر مرکز

 اسطوره ، ترجمه ، نشر مرکز

 عناصر داستان ، ترجمه فرزانه طاهری ، نشر مرکز

 سیر رمانتیسیسم در اروپا ، جعفری ، نشر مرکز

 نود و نه رمان ، ترجمه صفدر تقی زاده

 رمان به روایت رمان نویسان ، ترجمه محمد علی حقشناس

 هفت صدا ، ترجمه نازی عظیما

  اشتباه نویسندگان ، جودی دلتون ، ترجمه ی محسن سلیمانی

 نظریه رمان ، حسین پاینده ( ترجمه

 رمان های فارسی 4 جلد میمنت میر صادقی

 رمان تاریخی ، محمد غلامی

 درس هایی در داستان نویسی    از لئونارد بیشاب

 

پَ نَ پَ دانش آموزی در کلاس انشا

بگویید:از این نمونه پََ نَ پَ های دانش آموزی وبه صورت گروهی بنویسند

نتایج: 1- ایجاد فضای شاد در کلاس

         2- ایجاد تنوع و ارائه موضوعات امروزی (چون به هر حال، هدف تمرین در نوشتن است.)

         3-دقت بیشتر بچه هابه پیرامون خود، در سوژه یابی برای نوشتن 

         4-تقویت بیان به طور غیر مستقیم و.........

        توضیحات بیشتر برای بچه ها، به فرموده سعدی :چو دانی و پرسی سوالت خطاست

 پ ن پ ” لغت محاوره ای جمله ” پس نه پس ” است که بعضا در مکالمات روزمره بین دو نفر به 

کار برده می شود ، این کلمه معمولا در جواب سوالاتی گفته می شود که بدیهی و به نظر  

سوال بیهوده ای است.

مدتی است در سایت ها، وبلاگها و شبکه های اجتماعی بکار بردن این کلمه و درج جملات طنزگونه ازاین قبیل مرسوم شده، لطیفه‌های موسوم به «پـَـ نـَـ پـَـ» در ایمیل‌هایی که دوستان برای یکدیگر می‌فرستند، دست به دست می‌چرخد و هر بار، دسته‌ای دیگر از این لطیفه‌ها از راه می‌رسد.

این نوع لطیفه ،آنقدر طرفدار پیدا کرده که نه تنها در شبکه‌های اجتماعی ،صاحب صفحه‌ ویژه و ده‌ها هزارطرفدار شده، بلکه حتی سایتی نیز در این زمینه ،راه‌اندازی شده است

چرا سؤالاتی از این دست میان افراد رد و بدل می‌شود که پاسخ آنها چنان مبرهن است که اصل  پرسش رازیرسؤال می‌برد و حتی آن را به سُخره می‌گیرد؟ آیا چنین پرسش‌هایی در متن مکالمات و ارتباطات    شفاهی انسان‌ها، زیادی و بی‌فایده به نظر نمی‌رسند؟ به‌راستی ضرورت طرح سؤالاتی که پاسخ معلوم و مشخصی دارند، چیست؟

مادر دانش آموزِ اومده مدرسه....معلم بهش میگه با بچتون ریاضی تمرین کنین...

میگه تو خونه؟....پَـــ نَ پــــ تو زمین های خاکی........

اکثر قهرمانا از زمین های خاکی شروع کردن.

.................................................................................................................................

کامپیوترم یه ویروس گرفته بود ،رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم .بعد سه ساعت اسکن 

ویروسه رو پیدا کرده ،پیغام داده: آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟

پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم ،نور چشام.

......................................................................................................................................

لپ تاپم رو بردم نمایندگیش ،می گم ضربه خورده کار نمی کنه،

 یارو میگه ضربه فیزیکی خورده؟؟؟

پـَـَـ نــه پـَـَـــ ،   بی محلی کردم. یکم، ضربه روحـــی خورده!!!

..................................................................................................................................

برگه امتحانی رو بهشون دادم که جواب بدن میگه خانوم جواب بدیم؟ میگم پ ن پ سوالا رو خط بزنین پاکش کنین تحویل بدین.

میگه خانوم فلان سوال رو اشتباه جواب بدیم نمره کم میشه ؟میگم پ ن پ  جایزه اسکار هم بهت میدن

سخنرانی دانش آموزان

از روزی که انسان به نیروی اعجاب انگیز کلام پی برد ،همیشه مایل بوده بتواند در میان جمع به خوبی صحبت کند و با قدرت و جادوی کلام ،دیگران را تحت تاثیر قراردهد .اما موانع زیادی هم وجود دارد که خیلی ها را از اشتهای صحبت کردن برای دیگران می اندازد. سخنرانی ،از دیر باز در بین حکام و مردمان نقش بسزایی داشته است و هر کسی که به زبان و قدرت بیان و فنون سخنوری ،آشنایی و مهارت داشته ،موفق تر بوده  است .در این جا قصد دارم که به آموزش آن بپردازم.

دانش  آموزان عزیز ،سخنرانی مهارتی است که همه می‌توانند با تمرین، آن را بیاموزند. با استفاده از ابزار ارتباطی زیر، یاد بگیرید که چطور با اعتماد به نفس صحبت کنید و اجرایی جالب توجه داشته باشید.

به دانش آموزان بگویید،موضوع سخنرانی وبحث وگفت وگوی خودوتاریخ اجراومکان(کلاس یا سر صف) را انتخاب کرده واعلام بفرمایند تا در دفتر نمره ثبت کنید.قبل از آن در مورد سخنرانی کردن برای آنها صحبت کرده و آنها را راهنمایی کنید.

 ارتباط چشم

یک ارتباط چشمی خوب ،کمک می‌کند ،تا مخاطب ،احساس آرامش بیشتری نماید و در

توانایی‌هایی کلامی شما نیز اعتماد به وجود می‌آورد. ارتباط چشمی خود را (پیوسته) حفظ

کنید؛ برای اینکار باید آنقدر بر متن سخنرانی خود ،تسلط داشته باشید که فقط گاهی نیاز به

نگاه کردن به متن خود پیدا کنید.

چند چهره صمیمی را ـ که به مضمون سخنان شما واکنش نشان می‌دهند ـ در بین حضار پیدا کنید و سخنرانی خود را با تمرکز بر روی آنان انجام دهید. در هر نوبت، ارتباط چشمی خود را چهار تا پنج ثانیه حفظ کنید و سپس به سراغ نفر بعدی بروید.

طرز ایستادن و حرکات بدن

  صحیح ایستادن،نشان دهنده اعتماد به نفس است. محکم بایستید. حرکات بیش از حد ممکن است حواس شنوندگان را پرت کند..

به عاداتی که ممکن است داشته باشید، توجه کنید؛ عاداتی مثل دست روی دست انداختن، تکیه دادن به دیوار یا با خودکار به جایی زدن. این کارها نیز می‌تواند حواس مخاطبان شما را پرت کند یا به آنها بگوید که شما (نسبت به موضوع) بی‌علاقه و یا اینکه دستپاچه‌اید.

سخنرانی خود را در مقابل آینه تمرین کنید تا نحوه اجرا و حرکات بدن خود را بررسی کرده و در صورت لزوم آنها را تغییر دهید. شیوه‌های متفاوتی را مورد آزمایش قرار دهید تا در مجموعه حرکات و ژست‌های خود به آن هماهنگی که با آن احساس راحتی می‌کنید، برسید و همان را در برابر حضار به کار ببرید.

حالت چهره

 وجود صمیمیت در حالت و حرکات چهره‌ ،کمک می‌کند تا رابطه‌ای گرم و مثبت ،با مخاطبان خود به وجود آورید. خنده‌ای که شما به چهره دارید به مخاطب می‌فهماند که شما هم یک انسان و (در نتیجه) قابل اعتمادید، و بدین ترتیب به آنان این فرصت را می‌دهد که نظرات شما را بپذیرند.حالت چهره شما (در حقیقت) بیانگر حال و هوای سخنان شماست و مخاطبتان را (در سخنرانی) درگیر می‌کند.

لباس مناسب

   انتخاب خوب لباس ،کمک می‌کند تا برای مخاطب خود احترام قایل شوید. قبل از حضور در محل سخنرانی، نظر دیگران را در رابطه با نحوه انتخاب لباس و نیز تناسب آن با مناسبت مربوطه ،جویا شوید.

 رسا بودن صدا

گاهی آهنگ و لحن کلام ،اثری به مراتب قوی تر از محتوای آن دارد. با تمرین کردن، احساس و انرژی را به صدای خود بیفزایید. شما می‌توانید با رعایت موارد زیر، گفتار خود را تنوع ببخشید.

  بالا بردن و پایین آوردن صدا

  تغییر دادن سرعت کلام به منظور تهییج مخاطب

  استفاده از مکث و سکوت بجای گفتن «آه»، «اووم»، «راستش»

 کم و زیاد کردن دانگ صدا برای تاکید بر روی نکات مهم و درگیر نمودن مخاطب ،انرژی بخشیدن به صدا به این منظور که صدا خسته‌کننده و بی‌روح نباشد.تمرین روزانه و ضبط صدا برای پی بردن به نکات نیازمند تغییراست.

  درگیر کردن مخاطب

 با پرسیدن سوال، صحبت مستقیم و علاقه‌مند کردن مخاطبان، آنان را در سخنرانی خود درگیر کنید. این کار باعث می‌شود با مخاطب خود یک ارتباط راحت برقرار کنید. با استفاده از جملاتی جذاب در ابتدای کار، عکس، نقشه یا بخش‌هایی از یک فیلم، و یا درخواست کمک از خود حضار، آنها را در بحث خود درگیر کنید (شرکت بدهید).

شوخ طبع

 غرض از شوخی ،این نیست که نقش یک کمدین را بازی کنید بلکه به این وسیله باید فضایی آرام را به وجود بیاورید و با مخاطب خود مزاح کنید. شوخی می‌تواند وجه تمایز یک سخنرانی معمولی و یک سخنرانی عالی به حساب آید. اگر در گفتار خود کمی شوخی به خرج دهید، مخاطب پی می‌برد که شما نیز انسانید و در عمل نیز یادگیری انسان هنگام انبساط خاطر بیشتر است. سعی کنید در سخنان خود داستان‌های شخصی و وقایع جاری را بگنجانید تا سخنرانی‌تان خشک نباشد.

کنترل اضطراب

اکثر افراد، از سخنرانی در جمع هراس دارند . همه هنگام صحبت در برابر جمع به میزان معینی به  اضطراب دچار می‌شوند، اما نکته اینجاست که نباید به این اضطراب پایان داد بلکه باید آن را کنترل کرد.

 درست قبل از ایراد سخنرانی چند نرمش تنفسی عمقی انجام بدهید تا کمی آرامش پیدا کنید. از اضطراب خود برای هیجان بخشیدن به سخنرانی خود استفاده نمایید.

به خاطر داشته باشید که از شما برای ایراد سخنرانی دعوت شده است چرا که شما حرف مهمی برای زدن داشته‌اید. صحبت کردن در جمع مهارتی است که شما می‌توانید آن را با تمرین و ممارست بیاموزید. مهار کردن اضطراب و نیز تمرین و تکرار فنون فوق در سخنرانی‌ می‌تواند برایتان موفقیت به همراه آورد.

راه علاقه مند کردن شنوندگان به سخنرانی

همه ما در بعضی مراحل زندگی مجبور به سخنرانی کردن می شویم. مصاحبه ای برای کار جدیدتان است؟ سخنرانی برای ناظر یا هیئت مدیره شرکت محل کارتان است؟ بله، همه ی این ها سخنرانی های بسیار مهمی هستند و می توانند آینده ی شما را رقم بزنند. پس نگذارید که این فرصت ها از دست بروند بدون اینکه شانس موفقیتتان را بالا ببرید.در اینجا به نکاتی اشاره می کنیم که هنگام سخنرانی کردن برای شنوندگانی حرفه ای و متخصص باید به خاطر داشته باشید
                                                                                               شنوندگان را هم درگیرکنید
شنوندگان هم دوست دارند که وارد ماجرا شوند، نه اینکه فقط گوش کنند و حوصله شان سر برود. شما باید به آنها برای نشستن و گوش دادن به حرفهایتان دلیل بدهید. 30 تا 90 دقیقه زمان دارید تا بتوانید توجه آنها را جلب کنید. می توانید همان تکنیک قدیمی شروع کردن سخنرانی با یک جوک را به کار گیرید. اما...شاید زیاد هم ایده ی جالبی نباشد.                                                                                                                                      
اشتباه نکنید...مطمئناً دادن یک جنبه ی شوخی به سخنرانیتان قابل قبول است. اما اگر این جنبه را به صورت کلی وارد سخنرانی کنید با اینکه سخنرانی را با یک که ثبتو فعال شده اند می توانند لینکها را ببینند[برای ثبت نام اینجا را کلیک کنید] شروع کنید بسیار متفاوت است. پس بهتر است که آن را با یک سوال آغاز کنید. این تکنیک بسیار جواب می دهد. چون شنوندگان را هم وارد بحث می کند. تکنیک دیگری که گه گاه توسط بعضی سخنرانان به کار گرفته می شود بردن نام بعضی از اشخاص بین حضار است.
                             سرزنده و با روح باشید.             
بهترین سخنرانان کسانی هستند که چه در حرکاتشان و چه در سخن گفتنشان با روح و سرزنده هستند. خوب نیست که خود را پشت سکو پنهان کنید یا فقط در گوشه ای بایستید. دفعه ی بعد این کار را امتحان کنید: وقتی برای یک گروه 20 نفره یا بیشتر سخنرانی می کنید، حین صحبت کردن بین شنوندگانتان راه بروید. هر از چند گاهی ایستاده و دستتان را روی شانه ی یکی از شنوندگان قرار دهید. با این کار باعث خواهید شد که توجه آنها به شما بیشتر جلب شده و به حرفهایتان دقیق تر گوش کنند.
                                                                                          صدایی تاثیرگذار داشته باشید
روی چیزی که می خواهید تحویل دهید، زمان بگذارید. کسی توقع ندارد که مثل یک گوینده تلویزیون بیایید وبروید. باید بتوانید صدایی خوشایندوسرگرم کننده تحویل دهید. هنگام سخنرانی به این چهار نکته توجه داشته باشید: تن صدایتان را هر از گاهی تغییر دهید، درجه صدا را بالا و پایین ببرید، سرعت صحبت کردنتان را تغییر دهید. وحتی گاهی هم سکوت کنید.                     

از کارهایی که  باعث پرت کردن حواس شنوندگان می شود دوری کنید.                   

  هیچ چیز به اندازه ی این کار نمی تواند یک سخنرانی را خراب کند. چند وقت پیش مدیری را دیدم

که سخنرانی اش را فقط به خاطر اینکه با پول خردهای توی جیبش بازی می کرد از دست داد.

بعد از سخنرانی کسی درمورد محتویات سخنرانی او حرفی نمی زد، همه فقط می گفتند که چقدر

از صدای جرینگ جرینگ پول خردها اعصابشان خرد شده است. کنار گذاشتن این عادت ها کار

سختی نیست. گه گاه هنگام تمرینات سخنرانیتان فیلمبرداری کنید و بعد آنرا مرور کرده و پی به

عادت های آزاردهنده تان ببرید تا بتوانید آن ها را کنار بگذارید .                                           

روزی با یکی از مدیر عاملان صحبت می کردم که می گفت اولین چیزی که در برخورد با یک فرد به آن توجه می کند لباس هایش است. باید بتوانید طوری لباس بپوشید که حداقل یک پله از حضار بالاتر باشید. متوجه باشید که کفش های ارزان، شلوار جین و بلوزهای رنگی مناسب انجام یک سخنرانی نیست. به لباس پوشیدنتان خیلی دقت کنید.                                           
حرف های تازه بزنید  .                                                               
از تکرار کردن داستان ها و خاطرات همیشگی پرهیز کنید. حرف های تازه بزنید. سعی کنید در سخنرانیتان جایی هم برای وقایع روز باز کنید. حتماً آن روز یا آن هفته اتفاق جدیدی افتاده است که در موردش صحبت کنید. حرف ها و مطالب تکراری شنوندگان را خسته و بی حوصله خواهد کرد. حرف های جدید برعکس آنها را راغب به گوش کردن و توجه بیشتر می  کند.                                                                  
                                                                                                         تمرین داشته باشید.
چندین مرتبه تمرین کردن سخنرانیتان می تواند باعث موفقیتتان شود. چون معمولاً رقبایتان این کار را نخواهند کرد. معمولاً افراد فقط چند دقیقه قبل از سخنرانیشان نگاهی به نوشته هایشان می اندازند، اما سخنرانان موفق همیشه برای تمرین آن هم وقت می گذارند. یک سخنران واقعی از قبل برنامه ریزی می کند که چطور سخنرانی خود را شروع کند و چطور به پایان برساند. می دانند که چه موقع بین حضار راه بروند و دست روی شانه ی چه کسی بگذارند. می دانند که چه زمانی سکوت کرده و چه زمانی تن صدایشان را تغییر دهند. می دانند که به کجا نگاه کنند. با تمرین کردن مطمئناً سخنرانی بهتری ارائه خواهید داد .                                                                                                                           

جهت مطالعه بیشتر به سایت زیر مراجعه بفرمایید

http://www.fann-e-bayan.blogfa.com

منابع

http://www.iran-eng.com/

کتاب سخن و سخنوران دکتر زرین کوب

کتاب اصول سخنرانی

نماد ، رمز یا سمبل

در لغت ،به معنای با چشم و ابرو و دست ودهان اشاره کردن است واصطلاحا به هر علامت ،نشان کلمه یا عبارتی گفته می شود که دارای معنا ومفهوم خاص ،بجز معنای اصلی خود باشد.

انسان برای شناخت پیرامون خود از تجربه ،حواس ونیروی عقل استفاده می کند وپدیده ها را کشف ودرک می کند اما وقتی به شناخت اموری می پردازدکه بیرون از حواس وتجربه ی اوست ،درک وفهم آن ها دشوار می شود. ناچار برای شناخت آن ها از تخیل واحساس خود کمک می گیرد واز زبان رمزی یا کلمات نمادین ،استفاده می کند.

براین اساس هر پدیده ی جاندار، یا بیجان می تواند با مفاهیم مقایسه شود. این سخن ،دقیقا به معنای جانشین کردن چیزی به جای چیز دیگر نیست. بلکه کاربرد تصویرهای قابل لمس برای بیان معانی واحساسات وعواطف است. ابتدا وجه مشترک آنها شناسایی می شود. سپس هر یک از جنبه ها ی اشتراک ،رمز چیز دیگر می شود. این نوع بیان رمز آمیز ، موجب زیبایی وتوانمندی زبان می گردد. شاعران ونویسندگان با استفاده از تخیل و آوردن شخصیت های غیر انسانی ،ذهن آدمی را وادار می سازند تا شبیه آنها را در جامعه واطراف خود پیدا کنند.

این گونه داستان ها را " داستان های رمزی ونمادین " می گویند.

"کلاغ " نماد خبرچینی وبد یمنی ،  " طوطی " نماد تقلید کننده ، " اسب " مظهر نجابت و "

کبوتر " مظهر صلح ومظلومیت است.

در این جا برخی از نمادها ونشانه ها در نوشته ،که  به زیبایی هنری آن می افزاید،آورده

شده است. 

آسمان = ایثار وبخشندگی                 آینه = صفا وپاکی                    بادصبا= پیام رسانی

باران= آزادی ، رحمت                       پروانه= عاشق                         چشمه= پاکی

خورشید= بخشندگی                     درخت بید= افراد ترسو  و سازش کار

دریا= بخشندگی                            رود= جنبش وتکاپو         درخت سپیدار= بی حاصلی

زیتون=صلح وآشتی ،پیروزی و نماد کشور فلسطین ،نماد پایداری و ماندگاری

سرو= آزادگی وجاودانگی                 شب= ظلم وستم

شمع= معشوق، پرگویی                 شیر= شجاعت              صدف= خاموشی ، سکوت

طاووس= زیبایی وغرور                   صلیب= مسیحیت            عقاب= بلند پروازی

غروب خورشید= مرگ                                  ققنوس= هویت وموجودیت یک ملت

کوه= استقامت                              گل سرخ  = عشق، طراوت         گل نیلوفر= عرفان

گون= انسان گرفتار واسیر                لاله= خون شهید                      هما= سعادت

ماه= ایثارگری وبخشندگی ، زیبایی          هلال= اسلام                    نسیم= انسان آزاده

نی= انسان غریب دور افتاده از وطن                                                 

 حالا شما به همین صورت نماد حیواناتی را که گفته نشده بنویسید. 

تند تند تکرار کنید.

یار دستنبو به دستم داد و دستم بو گرفت 

وه چه دستنبو که دستم بوی دست او گرفت

---------------------------------------------------------------------------------

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ

ای هیچ برای هیچ در هیچ مپیچ

دانی به جهان چه ماند اندر پس مرگ؟

عشق است و محبت است و باقی همه هیچ

---------------------------------------------

کِی باشد کِی باشد و کِی باشد و کِی

من باشم و نِی باشد و مِی باشد و وِی

من گه لبِ وِی بوسم و وِی گه لبِ نِی

من مست ز وِی باشم و وِی مست ز مِی

نامه ی گویا ، ادبی یا سر گشاده                          


به نامه‌هایی گفته می‌شود که نویسنده قصد ندارد نامه را به صورت خصوصی برای یک نفر ارسال نمایدو بیشتر برای بیان نظرات وعواطف و فکر و اعتراض و پیشنهاد خود به گروهی از افراد استفاده می شود. حجم این نامه می‌تواند  به صورت یک مقاله و یا حتی یک کتاب به رشته تحریر در آید.                        قالب نامه برای این گونه نوشته ها بهانه ای است که نویسنده به این وسیله نظریات خویش را بازگوید. 

       ممکن است نامه سرگشاده شخص خاصی را مخاطب قرار داده ولی عمدا از  طریق روزنامه‌ها یا سایر رسانه‌ها به صورت گسترده منتشر

.می شود

این نامه برای یک نفر ولی در اصل برای همه ی مردم است.                                             

مشاعره با اشعار حافظ و...

می توانیم ،در یکی از جلسات  انشا، کار مشاعره انجام دهیم. جلسه اول به صورت ابتدایی واز روی کتاب وبه نوبت که انجام شد ،دور بعدی بدون کتاب واز حفظ وباز هم دور بعدی از تعدادی که باقی ماندند، بخواهید جلسه بعدی باتمرین حاضرشده واین قدر مشاعره کنند که مثلا از کلاس 30 نفری، 6نفر باقی بمانند .حالا ،دو گروه 3نفره رقابتی برای جلسه بعدی، بیشتر آماده می شوند.می توانید یک پرینت از همین اشعار بدهید تا شعرهایی را هم که ندارند اضافه کنند وخوب با اعضای خانواده کار کنند وآمادگی لازم را کسب کنند ومثلا در مناسبتهایی چون هفته معلم سر صف اجرا کرده وتشویق شوند.

به دانش آموزان بگویید یک دفتر مشاعره تهیه کنند و برای هر حرف الفبایی یک صفحه جابگذارند و تک بیت های ناب و اشعار برگزیده را بنویسند.

البته باید قوانینی هم برایشان وضع کنید ،تا منجر به بی نظمی نشود .مثلا شعرها را درست وبا لحن خوب وشمرده وبا احساس بخوانند ونه تند تند ودیگر این که ،شعرها تکراری نباشد. از ترانه های غیر مجاز و... نباشد. مصراع ها را جابجا نکنند مثلا برای برای حرف "چ" بخوانند 

                                  چنین گفت پیغمبر راستگوی       زگهواره تاگور دانش بجوی     

وباز برای حرف "ز" بگویند: زگهواره تا گور دانش بجوی      چنین گفت پیغمبر راستگوی 

وهر قانونی که دوست دارید وضع کرده وروی تخته بنویسید. 

اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش                حریف حجره وگرمابه و گلستان باش

اگرچه دوست به چیزی نمی خرد مارا            به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست

امروز که در دست توام مرحمتی کن             فردا که شوم خاک، چه سود اشک ندامت

از غم هجر، مکن ناله وفریاد که دوش           زده ام فالی وفریادرسی می آید

از من جدا مشو که توام نور دیده ای            محبوب جان و مونس قلب رمیده ای

ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز                    کز سر صدق می کند ،شب همه شب دعای تو

آن که فکرش گره از کار جهان بگشاید             گو درین کار بفرمانظری بهتر ازین

اگر پوسیده گردداستخوانم                             نگردد مهرش از جانم فراموش

آن سفرکرده که صدقافله دل همره اوست          هرکجاهست ،خدایا به سلامت دارش

ای دوست، دست حافظ ،تعویذ چشم زخمست        یارب ببینم آن را ،برگردنت حمایل

از جان بریدن آسان بود ولیکن                           از دوستان جانی ،مشکل توان بریدن

ای قصه بهشت زکویت حکایتی                           شرح جمال حور ، ز  رویت روایتی

.................................................................................................

به یاد رفتگان و دوستداران                                  موافق گشته با ابر بهاران

برسرآنم که گر زدست برآید                                 دست به کاری زنم که غصه سرآید

بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هرسال         چونسرین صدگل آرد بارو چون بلبل هزار آرد

به عنایت نظری کن که من دلشده را                    نرود بی مدد لطف تو ،کاری از پیش

بسوخت حافظ وآن یار دلنواز نگفت                      که مرهمش بفرستم چو خاطرش خستم

بیا به شام غریبان وآب دیده من بین                    بسان  باده صافی در آبگینه ی شامی

.....................................................................................................

پند حکیم عین صوابست ومحض خیر           فرخنده بخت آن که به سمع رضا شنید

پیر پیمانه کش ما که روانش خوش باد          گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان

.....................................................................................................

توبا خدای خود انداز کار ودل خوش دار           که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند

توانگرا دل درویش خود به دست آور               که مخزن  زر و گنج و درم نخواهد ماند

..........................................................................................

ثوابت باشد ای دارای خرمن                    اگر رحمت کنی بر خوشه چینی

ثنا گوی تو باشد هر گیاهی                     اگر سر چشمه    زاینده باشی

ثمر علم ،ای پسر عمل است                   ورنه تحصیل علم درد سر است

ثمری گر نکند آه ،فغان خواهم کرد            اثری گر نکند ناله دعا خواهم کرد

ثبات کوه و قرار زمین و دور سپهر            نماند ومیکده   عشق برقراربماند

ثنای حضرت عزت ،نمی توانم گفت          که ره نمی برد آنجا ،قیاس و وهم وخیال

..........................................................................................

جام می وخون دل هر یک به کسی دادند            در دایره قسمت ،اوضاع چنین باشد

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را            نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را 

جان رها کردیم ودر فکر تنیم                               تن بمردو در غم پیراهنیم

جور وستم هر آنچه زدنیا کشیده ایم                    از فکر روشن ودل دانا کشیده ایم

................................................................................................

چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد                      من نه آنم که صبوری کنم از چرخ فلک

چگونه سر زخجالت برآورم ،بر دوست                 که خدمتی بسزا برنیامد از دستم

چنین قفسی نه سزای چومن خوش الحانیست   روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

چون سرآمد دولت شب های وصل                      بگذرد ایام هجران نیز هم

چون یار سر وفا ندارد                                     از دست جفای او سفر کن

چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود                ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد

چو نام نیک طلب می کنی، سخن این است       که در بهای سخن ،سیم وزر دریغ مدار

چرا حافظ چو می ترسیدی از هجر                          نکردی شکر ایام وصالش

.....................................................................................................

حافظ، دوام وصل میسر نمی شود                    شاهان  کم التفات  به حال گدا کنند

حافظ ،وظیفه تو دعا گفتن است وبس               در بند آن مباش که نشنید یا شنید

حافظا علم وادب ورز ،که در مجلس خاص         هر که را نیست ادب ،لایق صحبت نبود

.............................................................................................

خستگان را چو طلب باشد وقوت نبود            گر تو بیداد کنی ،شرط مروت نبود

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم                  راحت جان طلبم ، وز پی جانان بروم

خرقه پوشی من از غایت دینداری نیست        پرده ای برسر صد عیب نهان می پوشم

..................................................................................................

دل بیمار  شد از دست ، رفیقان مددی                 تا طبیبش به سرآریم و دوایی بکنیم

دوام عیش و تنعم نه شیوه عشق است               اگر معاشر مایی بنوش نیش غمی

دریغ ودرد که در جست وجوی گنج حضور                سببی ساز خدایا که پشیمان نشود

در اوج ناز ونعمتی ای آفتاب حسن                      یا رب مباد تا به قیامت زوال تو

در ره منزل لیلی که خطرهاست درآن                   شرط اول قدم آن است که مجنون باشی 

درآرزوی  خاک در  یار، سوختیم                            یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی

دیده ما چو به امید تو دریاست، چرا                      به تفرج گذری برلب دریا نکنی

درودی چو نور دل پارسایان                                 بدان شمع خلوتگه پارسایی

دلا چو پیر شدی حسن ونازکی مفروش                که این معامله در عالم شباب رود

دست از طلب ندارم تا کام من برآید                      یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند                        نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

دلی که غیب نمایست و جام جم دارد                زخاتمی که دمی گم شود چه غم دارد

................................................................................................

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی                    بی دوست زندگانی ذوقی چنان ندارد

ذره ذره مگر از مهر تو دل بردارم                             ورنه دل برنتوان داشت به یکبار ازتو

ذره ذره ، آنچه داد از من گرفت                              دیر دانستم که گیتی رهزن است

ذات عالی اوست، باقی جمله پست                       نیست با او هیچ واودر جمله هست

.............................................................................................

رواق منظر چشم من آشیانه توست            کرم نما وفرود آ، که خانه خانه ی توست

روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست         در غنچه ای هنوز و صدت عندلیب هست

..................................................................................................

ز هجر و وصل تو در حیرتم چه چاره کنم          نه در برابر چشمی نه غایب از نظری

زنهار تا توانی اهل نظر میازار                        دنیا وفا ندارد ای یار برگزیده 

زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت          کانکه شد کشته او نیک سرانجام افتاد

ز آستین طبیبان ،هزار خون بچکد                    گرم به تجربه دستی نهند، بردل ریش

زین سفر گر به سلامت به وطن گردم باز          نذر کردم که هم از راه به میخانه روم

.................................................................................................

ژاله برلاله است یا برگل گلاب                              یا بر آتش ،آب یا بر روت خوی

ژاله از روی لاله ،دور مکن                                     تا نسوزد زشعله بستان را 

ژاژ خاید ،ظرافت انگارد                                       هرزه گوید لطیفه پندارد

................................................................................................

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی            دل زتنهایی به جان آمد،خدا را همدمی

سخن سر بسته گفتی با حریفان                       خدا را زین معما ،پرده بردار

سعی نا برده در این راه به جایی نرسی              مزد اگر می طلبی طاعت استاد ببر

سلامی چو بوی خوش آشنایی                         برآن مردم دیده روشنایی

سه بوسه کز دو لبت کرده ای وظیفه من               اگر ادا نکنی قرض دار من باشی

ساقی بیا که از مدد بخت کار ساز                       کامی که خواستم  زخدا،شد میسرم

.....................................................................................................

شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا               بر منتهای همت خود ،کامران شدم

شهریست پر ظریفان ، وز هر طرف نگاری           یاران صلای عشقست ،گر می کنید کاری

{شیوه چشمت فریب جنگ داشت                   ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم}

{نکته ها رفت و حکایت کس نکرد                     جانب حرمت فرو نگذاشتیم }

شاهدان در جلوه و من شرمسار کیسه ام          بار عشق ومفلسی را هر دو می باید کشید

شکر ایزد که میان من واو صلح افتاد                   حوریان ،رقص کنان ساغر شکرانه زدند

.....................................................................................................

صبر بسیار بباید ،پدر پیر فلک را                      تا دگر مادر گیتی ،چو تو فرزند بزاید

صد نامه نوشتیم وجوابی ننوشتی                   این هم که جوابی ننویسند جواب است

صدها فرشته برآن دست بوسه می زنند             کز کار خلق ،یک گره بسته وا کند

صد حیف که ما پیر جهان دیده نبودیم                روزی که رسیدیم ،به ایام جوانی

..........................................................................................

ضیافتی که درآنجا توانگران باشند                     شکنجه ایست فقیران بی بضاعت را

...........................................................................................

طی نگشته روزگار کودکی ،پیری رسید               از کتاب عمر ما فصل شباب افتاده است

طاعتی نیست پسندیده تر از خدمت خلق            دل به دست آر ومزن دست به آزار کسی

طبیبا برسر بالین من آهسته تر بنشین               که ترسم باد دامانت ،زبستر دورم اندازد

طاووس را ،جلوه بایدورفتار                                 وعندلیب را ،نغمه باید وگفتار

.......................................................................................

ظالم بمردو قاعده زشت ازو بماند                    عادل برفت و نام نکو یادگارکرد

ظالم زناتوانی ،دست از ستم بدارد                 دندان چو ریخت از گرگ، درندگی ندارد

.........................................................................................

عجیب واقعه و غریب حادثه ایست                   ان اصطبرت قتیلا وقاتلی شاکی

عجب از لطف تو ای گل که نشستی با خار       ظاهرا مصلحت وقت در آن می بینی

عجب از وفای جانان که تفقدی نفرمود             نه به نامه وپیامی نه به خامه وسلامی

.............................................................................................

غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل             شاید که چو وا بینی خیر تو درین باشد

.................................................................................................

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید                  دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد

فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن             درد عاشق نشود به ،به مداوای حکیم

....................................................................................................

قرص خورشید در سیاهی رفت                                یونس اندر دهان ماهی رفت

قانع شده بودم زتو عمری به سلامی                    یک روز نگفتی که مرا هست غلامی

...................................................................................................

گناه، اگر چه نبود اختیار ما، حافظ                      تو بر طریق ادب باش وگو گناه منست

گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود             پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود

گر رنج پیشت آید و گر راحت ،ای حکیم              نسبت مکن به غیر ،که اینها خدا کند

...........................................................................................

لایق نبود ،قطره به عمان بردن                         لایق نبود، زیره به کرمان بردن

لاله پرخون وپریشان سنبل است                     هر که را در باغ دیدم ،گشته نالان فراق

.....................................................................................................

میان عاشق و معشوق فرق بسیار است              چو یار ناز نماید، شما نیاز کنید

مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد                 نیت خیر مگردان که مبارک فالی است

میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق           ترک کام خود گرفتم تا براید کام دوست

می ده که شیخ وحافظ و مفتی ومحتسب          چون نیک بنگری همه تزویر می کنند

مکن زغصه شکایت ،که در طریق طلب                به راحتی نرسیدآن که زحمتی نکشید

من ار چه در نظر یار ،خاکسار شدم                     رقیب نیز ،چنین محترم نخواهد ماند

ما برآریم شبی دست و دعایی بکنیم                غم هجران تو را چاره زجایی بکنیم

مگذران روز سلامت ،به ملامت حافظ             چه توقع زجهان گذران می داری

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست                  تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی

....................................................................................................

نه فقط کاخ بزرگان همه پر رنگ وجلاست            کلبه ی ما فقرا نیز پراز مهرووفاست

نه هر صدف که فرو برد قطره باران                     درون سینه او گشت جای دردانه

.....................................................................................................

ورهنری داری وهفتادعیب                            دوست نبیند بجز آن یک هنر

وادی عشق ،بسی دور ودراز است ولی          طی شود جاده صدساله به آهی ،گاهی

...................................................................................................

هر تار موی حافظ در دست یار شوخیست         مشکل توان نشستن در این دیار باری

هجو اگر گفت حسودی ورفیقی رنجید              گو تو خوش باش که ماگوش به احمق نکنیم

هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست    ورنه تشریف تو بربالای کس کوتاه نیست

همای برج سعادت به دام ما افتد                     اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

................................................................................................

 یار بفرما به سرایم ، یا بفرما به  سر  آیم          غرضم وصل تو باشد چه تو آیی چه من آیم

  یاد باد آن که زما    وقت سفر یاد نکرد                   به وداعی ،دل غم دیده ی ما شاد نکرد

برخی شعرهای خیرمقدم وجلسات انجمن و......

برخی اوقات که جلساتی در مدرسه یا... برگزار می گردد وقراراست که مهمانانی هم برای سخنرانی ،تشریف فرما شوند، چنانچه بخواهیم متن خیرمقدمی بنویسیم  معمولا چون کارها ی زیادی هم داریم همان لحظه ،متنی به خاطرمان نمی رسد بهتر است چیزهایی را آماده داشته باشیم. واین هم نمونه هایی: 

با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد           

 با سلامی که درآن نور ببارد لبخند

دست یکدیگر را بفشاریم به مهر

جام دلهامان را    مالامال از یاری ،غمخواری

بسپاریم به هم        بسراییم به آواز بلند       

شادی روی تو    ای دیده به دیدار تو شاد

باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست

تازه    عطرافشان     گل باران باد.

...........................................................................

حضورمجلس انس است ودوستان جمعند      وان یکاد بخوانید ودر فراز کنید

.......................................................................................

مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام          خیرمقدم  ،چه خبر ؟ یارکجا  ؟دوست کدام

.....................................................................................

همای برج سعادت به دام ما افتد       اگر تورا گذری برمقام ما افتد

.......................................................................................

قدم بردیده ام بگذار ،تاعمرابد یابی                 بود چون ساق گل در آب، گل بسیارمی ماند

.....................................................................................................

مژده دادند که برما گذری خواهی کرد            نیت خیرمگردان که مبارک فالی است

..................................................................................................

رواق منظر چشم من آشیانه ی توست           کرم نما وفرودآ که خانه خانه ی توست.

.................................................................................................

خوشا دمی که درآیی و گویمت به سلامت         قدمت خیر قدوم نزلت خیرمقامی

...................................................................................................

رسیدن گل ونسرین به خیروخوبی باد          بنفشه شاد وخوش آمد ، سمن صفاآورد

....................................................................................................

زدر ،درآ وشبستان ما منور کن                دماغ مجلس روحانیان ،معطرکن

........................................................................................................

سر ارادت ما وآستان حضرت دوست             که هر چه برسر ما می رود ،ارادت اوست

..............................................................................................

سلامی چو بوی خوش آشنایی             برآن مردم دیده ی روشنایی

...........................................................................................

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید        که ز انفاس خوشش ،بوی کسی می آید

.............................................................................................

از هر چه بگذری ،سخن دوست خوشتر است          پیغام آشنا ، نفس روح پرور است

..................................................................................................

یا رب از ابرهدایت ،برسان بارانی              پیشتر زانکه چو گردی زمیان برخیزم

.....................................................................................................

نسیم صبح سعادت ،به آن نشان که تودانی        گذر به کوی فلان کن ، درآن زمان که تو دانی

....................................................................................................

صباح الخیر زد بلبل ،کجایی ساقیا برخیز        که غوغا می کند در سر ،خروش چنگ دوشینم

.....................................................................................................

خوش دولتی است خرم و خوش خسروی کریم         یارب زچشم زخم زمانش نگاه دار

.....................................................................................................

آمد بهار و سبزه وروز جدید عید           بلبل سرود ، نغمه ی ایامکم سعید 

.....................................................................................................

غرض ز انجمن و اجتماع جمع قواست         چرا که قطره ،چو شد متصل به هم ،دریاست

.....................................................................................................

قطره گر متصل به دریاشد           تو دگر قطره اش مخوان ،دریاست

.......................................................................................................

تلخی عمر بشر ،حاصل بی تجربگی است        مرد را جز ثمر تجربه دانا نکند

.....................................................................................................

سرت سبز و دلت خوش باد ،جاوید

............................................

ساقیا آمدن عید مبارک بادا

از متن های خوانده شده ،  برای شروع کلاس ادبیات

"زندگی در حاشیه"       از مرحوم قیصر امین پور

ما حاشيه نشين هستيم/مادرم مي گويد : پدرت هم حاشيه نشين بود ،در حاشيه به دنيا آمد ، در حاشيه جان كند و در حاشيه مرد / من هم در حاشيه به دنيا آمده ام/ ولي نمي خواهم در حاشيه بميرم /برادرم در حاشيه بيمارستان مرد /خواهرم هميشه مريض است،هميشه گريه مي كند گاهي در حاشيه گريه ،كمي هم مي خندد/مادرم مي گويد :سرنوشت ما را هم ،در حاشيه صفحه تقدير نوشته اند/و هر شب ،ستاره بخت مرا كه در حاشيه آسمان سوسو مي زند ،به من نشان مي دهد/ ولي من مي گويم:اين ستاره من نيست/ من در حاشيه به دنيا آمدم / در حاشيه بازي كردم/ من در حاشيه بزرگ شدم و به مدرسه رفتم/در مدرسه گفتند:جا نداريم/ مادرم گريه كرد،مدير مدرسه گفت : آقاي ناظم ،اسمش را در حاشيه دفتر بنويس تا ببينيم/ من در حاشيه روز به مدرسه شبانه مي روم/ در حاشيه كلاس مي نشينم/ در حاشيه مدرسه مي نشينم و توپ بازي بچه ها  را تماشا مي كنم چون لباسم همرنگ بچه ها نيست/ من روزها در حاشيه خيابان ،كار مي كنم و بعضي شبها در حاشيه پياده رو مي خوابم/ من پاييز كار مي كنم،زمستان كار مي كنم،بهار كار مي كنم،تابستان كار مي كنم و در حاشيه كار، زندگي مي كنم/من در حاشيه شهر، زندگي مي كنم/زندگي در حاشيه زمين ،خيلي سخت است / من حاشيه نشين هستم/ ولي معني كلمه حاشيه را نمي دانم/ از معلم پرسيدم:حاشيه يعني چه؟/گفت:حاشيه يعني قسمت كناره هر چيز، مثل كناره لباس يا كتاب ،يا مثل حاشيه شهر كه زباله ها را در آن مي ريزند/من گفتم:مگر آدمها زباله هستند كه بعضي از آنها را در حاشيه شهر ريختند؟/معلم چيزي نگفت/من حاشيه نشين هستم/به مسجد مي روم/من قرآن خواندن را ياد گرفته ام.قرآن كتاب خوبي است /قرآن حاشيه ندارد/هيچ كلمه اي را در  حاشيه آن ننوشته اند/من قرآن را دوست دارم/همه چيز بايد مثل قرآن باشد.

نکاتی در داستان نویسی

 1- خدا محوری : حضور خدا در همه جای داستان و منشا خیر بودن.

  2- عبرت انگیزی :" لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الالباب  "

  3- کشش ،جذابیت وگیرایی.

  4- طبیعی ومنطقی بودن وقابل قبول بودن روال داستان.(قابل باور بودن)

  5- گزیده گویی : حاشیه روی زیاد نداشته باشدوبه مسائل فرعی زیاد پرداخته نشود.

  6-زبان قصه متناسب با گروه وقشر خواننده باشد.

  7- عفت قلم را رعایت کرده وحرف های غیر اخلاقی ننویسندکه زشت وموهن باشد وتقوا را در نوشتن هم رعایت کنند.

 8-با مسائل داستان ،ریشه ای برخورد کنند نه سطحی.

 9- یکدست بودن نوشته وهماهنگی وارتباط دقیق بین تمام اجزای قصه ،مهم است.

 10- نثر را از خشکی وبی روحی درآورده واز آرایه های ادبی وضرب المثل و... کمک گرفته شود.

 11-انتخاب واژه های خوب وکلیدی .

12-معروف است که در داستان سه تا  "ک"  را باید در نظر گرفت و به کار بردتا خوب از آب در آید.

آن سه تا کاف "کی ،کجا،کی "یعنی چه کسی ،چه زمانی و در چه مکانی این اتفاقات افتاد؟

چگونگی مطالعه ی یک دانش آموز درس خوان

وقتی از یکی از دانش آموزان ممتاز درسی، خواستم چگونگی مطالعه ودرس خواندنش را برای بچه ها توضیح دهد وراهنمایی شان کند،این گونه توضیح داد.

1-    1- اول از همه اعتقاد به توانایی ام پیدا می کنم.بعد مسئله ی تغذیه ،ورزش ،خواب واستراحت،پیاده روی سریع قبل از امتحان و اکسیژن دهی به مغز را هم مد نظر دارم.      

2-   2-قبل از تدریس معلم، متن را می خوانم ویاد داشت برداری می کنم

      (درصفحه ی سمت راست)و سمت چپ را برای یادداشت های کلاس می گذارم.

3 -هنگام مطالعه ،نکات اصلی را در یک طرف صفحه ونکات فرعی را در یک طرف ونمودارها ونقشه ها وتصاویر وفرمول ها وسوالات و...را در صفحه ی دیگری می نویسم.

4-ابتدا یک دور فقط روخوانی سریع انجام می دهم. وفقط جاهای مورد نظر را با مداد یک تیک می زنم. نه

ماژیک کشی و...واگر مهم تر بود دوتا تیک وسعی می کنم دروس را برای دیگران یا خودم بازگو کنم.

پیدا کردن وثبت جملات کلیدی ومهم هم  مفیداست.

5-مقدمه های هر کتابی را می خوانم ،چون برایم مهم است.

6- برای فهمیدن می خوانم نه برای حفظ کردن وخودم را عادت به دقیق بودن می دهم. مثلا رنگ

دیوارهای...شماره پلاک ماشین....پرده های ....که این به تقویت حافظه ام کمک می کند.  

7-در حین خواندن هم کمی می نویسم (نه دوباره نویسی بلکه چکیده واستنتاج)

می توانیم روی کارت بنویسیم(فلش کارت 13/8)وخواندن فلش کارت در فواصل بین دو کلاس یا سر

ایستگاه اتوبوس و...که بهتر است همیشه همراهمان باشد .

8- برای بهبود بخشیدن درک وفهم وسرعت بهتر ،با مداد یا...خط بردن مفید است.

9- در نظر گرفتن وقت برای امتحان وتقسیم وقت وبا فاصله ،چند بار خواندن درسها مفید است.

به مرور ،عادت هم می کنیم.

10-اطلاعات را طبقه بندی می کنم ،تا بهتر مسیر حوادث را تعقیب کنم.

11-مطالب درسی را در خیالم، تصویری می کنم. مثلابرای درسهای تاریخ ،جغرافیا وعلوم و... منظره

ها،صداها،حتی طعم وبوها را در خیالم حس می کنم وهمه را به صورت داستانی از نظر می گذرانم.

چون معمولا ذهن، تصاویر واشکال را ثبت می کند نه کلمات را. ساخت تصویر ذهنی، حتی اگر مضحک تر

باشد بهتر است.  

12-من سعی می کنم به جای 6ساعت پشت سرهم درس خواندن ،6جلسه ی یک ساعته درس

بخوانم. تا با تکرار وتمرین ویاد آوری در حافظه یلند مدتم ،باقی بماند،نه کوتاه مدت باشد.می توانیم

 نمونه سوالات سالهای قبل را هم بررسی کنیم.

13-وقتی در سوالات تستی گفته می شود ..........صحیح نمی باشد ویا ..............بجز ...........صحیح

است.خوب دقت می کنم که گیج نشوم.

14-سوالاتی که بیشترین نمره را دارند یا آسان تر هستند اول پاسخ می دهم.

15- به سوالات دقت می کنم که چه خواسته است؟

 (تعریف کنید-مثال بزنید-مقایسه کنید-نشان دهید-علامت بزنید-وصل کنیدو...)

16-برگه تصحیح شده معلم را باز هم بررسی می کنم به هر حال معلم هم ممکن الخطاست.

17-پس از تصحیح وبررسی معلم،اگر سوالی را اشتباه پاسخ داده بودم ،جواب صحیح را برای خودم

می نویسم ویاد آوری می کنم تا تکرار نشود. وسعی می کنم در پاسخگویی عجله نکنم .

تکالیفم را همیشه انجام دهم وغیبت نداشته باشم وبی نظم نباشم.

انشای گفت وگویی خیالی با شاعران و...

در این جلسه، بچه هاگفت وگویی خیالی با یک شاعر یا نویسنده براساس زندگی ایشان، نوشتند.

 یعنی خودشان سوال کردند و خودشان هم پاسخ دادند.(تلفیق تاریخ ادبیات وانشا).

  نمونه ای از سوالات: 

           1- لطفا اول از خودتان وتولدتان برای ما بگویید................

2-           2-  از چه زمانی شعر گفتن را شروع کردید؟...................

  3-شعر ....را چه موقع وکجا سرودید؟..................

  4-به جز طبیعت زیبای اطراف ،دیگر چه چیزها یا کسانی در شعرهای شما تاثیر

  داشتند؟.........................

         5-چرا این تخلص را انتخاب کردید؟....................................

         6-فکر می کردید که یک روز شاعر معروفی بشوید؟..................

         7-به نظر شما ،بچه ها برای رشد استعداد های خودشان چه کار می توانند انجام

          دهند؟......................................................

          8 -از روز های درس ومدرسه بگویید.............................

          9-غیر از نویسندگی وشاعری چه کارهایی انجام داده اید؟.....

         10-از خانواده تان بگویید واین که چند فرزند دارید؟..............

           از حضور شما در این گفت وگو ممنونیم. لطف کردید. 

انشا با عبارت های عامیانه

با عبارت هایی که عامیانه واتباع هستند ،متن یا شعری طنز بنویسید.

مثال: بچه مچه- دری وری – دکتر مکتر- ریزه میزه- شلوغ پلوغ- اثاث مثاث- هله هوله- راست وریس-

کج وکوله- آش ولاش- پرت وپلا- پول وپله- تته پته- خرت وپرت- لب ولوچه- هیچ وپوچ- دک وپوز- قال ومقال-

رک وراست- در تب وتاب- سوت وکور- جمع وجور- تق و لق .

خلاصه نویسی

همیشه بهتر است که کلاسمان را با سوال وپرسش آغاز کنیم.تا اندیشیدن را بیاموزیم نه اندیشه ها را. 

چگونه خلاصه نویسی کنیم؟

خلاصه نویسی چه کاربردها وفایده هایی دارد؟

آیا می توان در خلاصه نویسی، مترادف ها وبدل ها را حذف کنیم؟دیگر چه چیزهایی قابل حذف است؟

 این سوالها را در جمع کلاس مطرح کرده وپاسخ های دانش آموزان را روی تخته بنویسید.

 مطالب زیر ، پاسخ های دانش آموزان من است.

خلاصه نویسی در زندگی ما کاربرد زیادی دارد. مخصوصا برای دانش آموزان وکسانی که درس

می خوانند. آن ها فرصت یادداشت برداری از تمامی سخنان معلم یا استاد خود را ندارندو لازم است

که خلاصه آن را بنویسند.خلاصه نویسی ، صرفه جویی در زمان ویادگیری عمیق را به همراه دارد.

برای این کار به نکات مهمی باید توجه کنیم.

1-در خلاصه کردن ،هیچ یک از مطالب اصلی را نباید حذف کنیم وبرای این کار لازم است هنگام خواندن نوشته ها زیر مطالب مهم خط بکشیم.

2- قسمت های غیر لازم وتکراری مطلب را حذف می کنیم.

3-اگر مطلب ،درباره ی اعتقادات ویاموضوع های عرفانی ،فلسفی ، اجتماعی و.......باشد ، باید ابتدا به

دقت آن را بخوانیم تا مطمئن شویم که منظور نویسنده را کامل فهمیده ایم وسپس آن را خلاصه کنیم

واگر داستان بود ،نباید مسیر ومحور اصلی داستان تغییر کند.

4- برای خلاصه نویسی در نوشته های طولانی ،بهترین راه این است که بخش بخش ، ودر صورت لزوم

هرصفحه را جداجدابخوانیم وخلاصه کنیم.

5-در خلاصه نویسی ،باید پیوستگی مطالب را رعایت کنیم تا منظور اصلی نویسنده را دریابیم.

سپس با رعایت قوانین درست نویسی مطلب را خلاصه کنیم.  

6-اگر بخواهیم اصل جمله یا نوشته نویسنده را در خلاصه خود بیاوریم،بایدآن را داخل گیومه "   "

قراردهیم.

حالا برای تمرین بیشتر می توانیدیک نوشته یا قسمتی از کتاب یا روزنامه را روبروی

خود گذاشته وخلاصه کنید.

1- اول یک نگاه کلی به مطلب بیندازید.2- ببینید چه سوال هایی درباره آن به نظر می رسد.

3- بار دیگر از ابتدا شروع کنید وبادقت تا انتهای مطلب را بخوانید.4-هرجمله را که می خوانید

درباره اش فکرکنید.

هرچه شما در کار عنوان گذاری ،تهیه رئوس مطالب ونوشتن خلاصه ، مهارت بیشتری پیدا کنید،

هم بهتر از عهده مطالعه کردن برمی آیید وهم راحت تر می توانید از پس امتحان های تشریحی برآیید.   

طرز تدوین نشریه دانش آموزی

در ابتدای هرسال ،به دانش آموزان می گویم که گروهی، نشریه درست کنند واین طور توضیح می دهم.

الف) در صفحه اول ،شناسنامه نشریه را بنویسید. به این صورت:

صاحب امتیاز : مثلا نام آموزشگاه     مدیر مسئول: ..............           طراح گرافیک:(امور هنری)........

سردبیر:.....................                عکاس ونقاش:.................        گزارشگر وخبرنگار:..............

مشاور تصویرگر:.............              صفحه آرا:........................       ویراستار:................

هیئت تحریریه یا گروه نگارش...................

وسپس کار هر یک را توضیح می دهم.

مثلا کار صفحه آرا 1- انتخاب حاشیه برای نشریه 2- فهرست مناسب وخلاقانه با شماره صفحات

3- قراردادن عکس ها و نقاشی ها ،در بین مطالب مربوطه 4- چگونگی واندازه کادرها ونوع خط 5- طرح

زمینه وزیر نوشته های آن که در هر صفحه کم رنگ ودرشت تکرار می شود. 6- رنگ صفحات وشماره

صفحات – ثبت زیر نویس های هر صفحه 7- طرح رو و پشت نشریه و یک به نام خدای زیبا برای صفحه اول

در پایین نشانی دفتر نشریه به همراه تلفن ها ودورنگار وصندوق پستی ونیز شمارگان نشریه.

ب)حالا وقت آن رسیده است که نامی برای آن انتخاب کنید.

بله یک نام مناسب برای این ماهنامه یا هفته نامه . مثلا : کیمیا- اندیشه های سبز- دخترانه-

نسیم بهشت- روزگار مدرسه- کبوترانه و....

پ)تایپ شده یا خوش خط باشد.    ت)فهرست آن به همراه شماره صفحات بخورد. ث)مقدمه یا سرمقاله داشته باشد.    ج)بخشی را با عنوان تلاشگران ماه همراه با عکس بچه ها در نظر بگیرند. در مورد شرکت در نمازهای جماعت، درسی یا شرکت در مسابقات وکسب رتبه های برتر   چ) بخش جدول که می توانند با ابتکار خود یا بسته به مناسبت های ماه ، خودشان طراحی کرده وسوال هم طرح کنند.    ح) بخش معرفی تازه ها که می تواند به معرفی شخصیت های جدیدیا مهم ،یا سایت های مختلف یا معرفی کتاب های خوب یا اختراعات واکتشافات نو بپردازد.   خ) بخش کاریکاتور یا کاریکلماتور.   د) بخش ورزشی که می تواند به معرفی ورزشهای جدید یا محلی  یا ابتکاری بپردازد.   ذ) بخش سرگرمی   ر) بخش سخنان سبز  یا  احادیث جالب   ز)بخش تغذیه وآشپزی   س) بخش دخترانه   ش) بخش مذهبی ،مثلا به معرفی بیشتر امام زمان ونشانه های ظهور یا روایات جالب می پر دازد.   ص) بخش مصاحبه وگفت وگو  که می تواند خیالی یا واقعی باشد. مثلا مصاحبه با یک دبیر یا کسی که شغل خاصی هم دارد. یا مصاحبه ی طنز وهر چیزی.  ض) بخش مهارت های زندگی. ط) بخش نکات خانه داری  ظ) بخش متون آزاد (هرچه می خواهد دل تنگت بگو)      ع) بخش حکایات که می تواند حکایت های کوتاه تاریخی یا ادبی و... باشد.      غ) بخش معماهای قرآنی یا معماهای ریاضی.   ف) بخش اشعار زیبا.    ق) بخش مسائل روز    ک) بخش آیا می دانید؟

گ) می تواند این نشریه ، یک نشریه موضوعی باشد. مثلا با توجه به مناسبت های هرماه یا فصل ،مطالب جمع آوری شود.یا این که مطالب متنوع وخارج از درس باشد ویا فقط ،مربوط به یک درس خاص ،مثلا جغرافی ،زبان و... باشد.

ل) هر بخش ،نصف صفحه یا یک صفحه را بیشتر نگیردویک حداقل وحد اکثری ،درنظر گرفته شود.

م) قبل ازدریافت پرینت کامل ، یک چک پرینت گرفته شده وویرایش صورت گیرد. می توان پرینت رنگی یا فتوکپی رنگی هم گرفت اما هزینه اش کمی بیشتر است.

ن) کل کلاس می توانند یک نشریه داشته باشند یا به گروه های کوچک تر تقسیم شوند. مدیر مسئول ،تمام مطالب جمع آوری شده از بچه ها را گرفته ودر پوشه ای نگهداری می کند تا به موقع از آن استفاده کند. در پایان، مهلت قطعی ارائه  نشریه، به دبیر اعلام می گردد.   

و) حالا این نشریه زیبا را می توانند ،در مدرسه خود واطراف ، به معرض فروش بگذارند.

نام کتاب های  هوشنگ مرادی کرمانی در انشای بچه ها.

1-شما که غریبه نیستید،چکمه را در می آورم. پلو خورش را که می خورم ، سرم را که روی نازبالش می گذارم. قصه های مجید را می خوانم که مثل مربای شیرین  است. مثل نان از تنور در آمده، داغ ودل پذیر. وقتی قصه ای از تو نمی خوانم مثل کبوتر توی کوزه ام، اسیر. هوش واستعداد تو را دگر که دارد؟دست ما کوتاه وخرما بر نخیل، چشمک می زند.

..........................................................................

2-مشت برپوست می زند، کبوتر توی کوزه. دلش می خواهد توی قصه های مجید باشد تا بتواند پرواز کند. شاید بخواهد شبی مهمان مامان باشد تا مامان برایش پلو خورش بپزدو بعد هم روی ناز بالش بخوابد. تو لبخند اناری که آثارت مثل شب چهارده می درخشد.تنور زندگی ات روشن باد،باباهوشنگ. 

تبدیل جمله های زبانی به ادبی وبالعکس

جمله های زبانی زیر را به ادبی تبدیل کنید.

 درفصل پاییز، برگ ها،یکی یکی روی زمین می افتند................................

 امروز ،خورشید گرفتگی روی داد..........................................................

 بالاخره ،به موفقیت رسیدیم..............................................................

 بوی بد سیگار ،در فضای اتاق پیچید.....................................................

  ماه ،نمایان شد...........................................................................

 از نم باران ،کوچه خیس شد..............................................................

  محله ما ،ساکت وخلوت است...................................................

  هوا گرم شد...........................................................................

 با شکفته شدن غنچه ها ،بهار فرا رسید.........................................                          

حالا جمله های ادبی را ،به زبانی تبدیل کنید.

 1- باد پاییزی ،هوهوکنان ،مرگ برگ را خبر می دهد.   

2- ماه ،پریده رنگ ومهتابی ،غمگنانه نقاب ابری را،روی صورت زیبایش کشید.

3-بهار آمد و فرش زمردین خود را ،گسترانید.

4- شک و تردید ،در وجودش ریشه دوانده بود.

5-ابر رویاها ، جای خود را ،در آسمان زندگی ام باز کرده بودند.

6-گل خورشید، شکفت.

7- شب ،پاورچین پاورچین می رفت ، گویا به اندازه کافی ،خستگی در کرده بود.

8- کلمات ،مثل رگبار مسلسل ، از دهانش ،بیرون می ریخت.

9- سیل حرف ها بود که، از دهانش طغیان می کرد.

10-عقربه ساعت ،انگار عجله ای برای حرکت نداشت.  

11-سال ها،به سرعت برق وباد در گذر بودند. 

12-آفتاب عمر میرزا ،به لب بام رسید. 

انشای تخیلی

فکر کنید از منطقه ای غار مانند وارد عمق زمین شده اید. دراین سفر ،(سفر به

اعماق زمین) چه چیزهایی می بینید؟می توانید از گروه واژه های کلیدی زیر هم

بهره مند شوید:

( موجودات عجیب با توصیف شکل-فرمانروا وحاکمشان- نوع صداها وصحبت ها

 ولهجه هایشان-اسامی ،غذاها وچگونگی ورود وخروج از زمین-خاطرات

 وخطرات سفر زمینی- نوع آب وهوای آن –منظره ها وگیاهان،رودخانه ها

وکوه وارتفاعات و...

بوهای مختلف- توصیف ترس وفرار یا هیجانات دیگردستگیری به دست

موجودات عجیب- -جنگ ها –جشن ها –دوستان جدید–اختراعات آن موجودات-

منابع ومعادن زیرزمین- مدل کلبه های زیرزمینی-مدل کوههای آتش فشانی

آن سرزمین وکشیدن تصاویر داستان خیالی.

امثال موزون در ادب فارسی

نخندد زمین ،تانگرید هوا                       فردوسی

من از بیگانگان هرگز ننالم          که با من هر چه کرد آن آشناکرد.    حافظ

مصیبت بود ،پیری ونیستی.                      فردوسی

مرغ زیرک چون به دام افتد ،تحمل بایدش.

گهی برفراز وگهی برنشیب       گهی پشت برزین گهی پشت به زین. فردوسی

گل بود وبه سبزه نیز، آراسته شد.               عمعق بخارایی

گرگ بیند دنبه ،اندر خواب خویش               مولوی

گر گدا کاهل بود ،تقصیر صاحبخانه چیست؟     حافظ 

کی شناسد طفل ،قدر سیلی استادرا ؟               ظهیر فاریابی

کند هم جنس ،با هم جنس پرواز                    نظامی 

کشتی شکسته ، باد مخالف ، کناره دور.          قاآنی

قدر نان را ،گرسنه می داند.

عرق سعی ،محال است به جایی نرسد.             سالک قزوینی

سبزه پامال است ،در زیر درخت میوه دار.   

زما بگذر،شتر دیدی، ندیدی.                          بابا طاهر عریان همدانی

زدی ضربتی ، ضربتی نوش کن.  

ریش وقیچی ،هر دو در دست شماست.

دندان کرم خورده ،علاجش کشیدن است.           صابر همدانی

دماغش گر بگیری ، جان ندارد.

در خانه اگر کس است ،یک حرف بس است.

خفته را خفته ،کی کند بیدار؟                    سعدی  و  سنایی

چه برسر کلاه و چه سردر کلاه.               اخگر

چو شصت آمد، شکست آمد به دیوار.           نظامی

پیش گوساله ،نشاید که تو قرآن خوانی.          ناصر خسرو.

پروانه پر سوخته ،محتاج کفن نیست.

آسایش کارگر ،زکار است.                        پروین اعتصامی

آدمیزاده اگر بی ادب است ،آدم نیست.

آب در ظرف سفالین ،می شود بسیار سرد.       بیدل

آب دریا ،در مذاق ماهی دریا خوش است.        صائب تبریزی

1-  به دانش آموزان بگوییید ،لطفا گروهی یکی دو مرتبه این ضرب المثل های شعری را خوانده ومرور کنند.سپس داستانی بنویسندکه 3-4 مورد از این ها در داستان به کار رفته باشدو ضرب المثل ها را رنگی کنند.

2-  گروهی ،آلبوم تصاویر ونقاشی های امثال موزون در ادب فارسی را بکشند وبیاورند. 

3-مصرع جاافتاده این ضرب المثل های شعری رافی البداهه  از خودشان بنویسند.

زبان سرخ، سر   سبز می دهد بر باد............................................

..................................................علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد

.............................................چرا عاقل کند کاری ،که باز آرد پشیمانی

آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داری...............................................

....................................................گل بود وبه سبزه نیز آراسته شد

..............................................از دوست یک اشارت ،از ما به سر دویدن

با آل علی هر که درافتاد ،ورافتاد.....................................................

ضرب المثل های  خارجی، برای فصل8 ، ادبیات جهان ( قسمت 2)

میخ می تواند نعل را نجات دهد. نعل می تواند اسب را نجات دهد.اسب می تواند سوار را نجات 

دهد و سوار می تواند مملکتی را نجات دهد.       (ترکی)

مورد اعتماد همه باش ،ولی به کسی اعتماد نکن.              (انگلیسی)

در یک شرط بندی، دو نفر شریکند. یک احمق ویک دزد.   (انگلیسی)

فقیر کسی نیست که کم دارد ،بلکه کسی است که خواهش هایش زیاد است. (فرانسوی)

برای مورچه ،چند قطره باران سیل است.   (فیجی)

عمارت بزرگ را، از سایه اش ومرد بزرگ را ،از سخنانش می توان شناخت.  (چینی)

وقتی که با دوستانت دعوا می کنی ،خواهی فهمید ،چقدر از اسرارت باخبرند؟ (امریکایی)

گذشت زمان ،سوهان بی صداست. (ایتالیایی)

خوب آن است که ،پایانش به خوبی ختم شود. (شیلیایی)

مردی که لبخند برصورت ندارد،نباید دکان باز کند. (اندونزی)

کسی که فقط به کمک چشم دیگران می بیند، گول می خورد.      (فرانسوی)

کالاهایی که زیاد در معرض تماشایند، رنگ خود را از دست می دهند. ( برزیلی)

حسابها وطلب های کهنه ،جدال های جدید به وجود می آورد.   (فرانسوی)

مرغان با تجربه را ،نمی توان با دانه به دام آورد. (انگلیسی)

ممکن است که گرگ ،دندان ها یش را از دست بدهد، اما هرگز طبیعتش را از دست

 نخواهد داد.     (ایتالیایی)

اشتباهات پزشک را ،خاک می پوشاند.   (لهستانی)

رازت را،اگر به مرد لال بسپاری ، به سخن گفتن خواهد پرداخت.    (سنگاپوری)

مرده ، بهترین فرد خانواده خویش است.      (مصری)

مرغی دلیر است که ،کنار گربه لانه سازد.    (هندی )

یک همسا یه  نزدیک ، بهتر از یک برادر دور در وقت تنگنا ست. (نروژی)

تجربه ،شانه ای است که ، طبیعت ، زمانی به ما می دهد که کچل شده ایم.  (بلژیکی)

تاوقتی در رودخا نه هستی ،به بچه های تمساح ،توهین نکن.       (تانزانیایی)

افتادن در گل ولای ،ننگ نیست،ننگ آن است که همان جا بمانی.   (آلما نی)

شعر رپ نویسی ، در کلاس انشا

 رپ ،در واقع یک نوع موسیقی اعتراض آمیز خیابانی است واز میان موسیقی سیاه پوستان فقیر ،متولد شد

این موسیقی ،از پیش پا افتاده ترین سهل ترین وخیابانی ترین کلمات ،استفاده می کندوبه موضوعاتی از جمله

اختلاف طبقاتی ،ریاکاری  و بحرانهای سیاسی می پردازد کلام آن اگرچه قافیه هایی ضعیف دارداما با همین سادگی خود می کوشدمعنایی دیگر از زندگی اجتماعی را به ما یاد آوری کند

دانش آموزان عزیز ،اگر می خواهید شعر رپ بنویسید، مراقب باشید چیزی بنویسید که ،خدا پیغمبر بپسندند .انسان ها را دچار فساد وابتذال وپستی وشهوت نکندوتاثیر گذاری مثبت داشته باشد وروح شما را با معنویت صفا دهد وبه حقیقت رهنمون کند

 چون و قتی از شما خواسته بودم که بحر طویل بنویسید عده ای رپ نوشته بودید

:واما ذکر برخی نکات در این باره 

مطالعه لغت نامه:درست است  که می گویند کسی لغت نامه را نمی خواند ولی من می گویم ،بخوانیدچون برای یافتن قافیه این از بهترین راه هاست                                       

با خبر بودن از دور وبر: کسانی که تکست اجتماعی می نویسند ،باید بدانند دور و برشان چه می گذرد ،که در هر زمانی بتوانند مناسب با آن زمان،تکست بنویسند                         

گوش کردن به آهنگ دیگران:اگر زیاد به آهنگ های بقیه گوش بدهی ،می فهمی که کار خودت قوی است یا ضعیف و در مورد دیس ها هم هر که قوی تراست دیس کنی در ضمن این کار به تکراری نشدن تکست هم کمک می کند مثلا ممکن است تو یک شعری را بنویسی ،ولی قبلا یکی آن راخوانده پس سعی کن همیشه آهنگ گوش کنی                                

نوشتن از روی داستان:اگر قصد داری ،لاو یا پارتی بنویسی ،بهترین کار ،نوشتن از روی یک داستان است مثلا می گویی ، من دلم برای تو تنگ شده چند وقتیه ندیدمت... بعد اینو شعرش کنی                                                  

ساختن تکست از روی آهنگ:اگر یک آهنگ(بیت)خوب داشته باشی ،می توانی همراه اون تکستت را بنویسی که نیازی هم به ساختن آهنگ نباشد و مستقیم بشود رویش بخوانی              

قافیه در رپ  :                                                       


قافیه یکی از مهم ترین عناصر شعر در زبان فارسی و همین طور رپ است و شعر بدون قافیه یا شعر نو جذابیت زیادی ندارد چون قدرت و توانایی شاعر فقط در شعر قا فیه دار معنا دار می شود،

حال که فهمیدید قافیه چه عنصر مهمی است با ما همراه باشید تا شما را با انواع قافیه

در شعر رپ آشنا کنیم
معمولا مثنوی مشهور ترین و پر کاربرد ترین نوع قا فیه است که در بیشتر رپ ها از این قافیه استفاده می شود در این قافیه هر بیت قافیه جداگانه دارد. شاهنامه ی فردوسی هم دارای همین قافیه است برای مثال

این جا ایرانه یک گربه ی ۷۰۰۰ساله         که زندست تاوقتی که نفت خام داره

در شعر های دیگر ،از قافیه هایی مانند قصیده ،غزل ،قطعه ،دو بیتی ،چهار پاره و...استفاده می شود که می توانید نوع آن ها را از دبیر های ادبیات بپرسید.زیرا این قافیه ها با شعر های فارسی مشترک اند

اینک قافیه های مخصوص شعر رپ

در این نوع قافیه ،که نسبتا پر کاربرد است قافیه پشت سر هم تکرار می شود و قافیه تغییر نمی کند.

تو هم گوش کن مثل بقیه آدما وایستا          حالا همه از خودشون فراریند وایستا

در این قافیه که سخت ترین نوع قافیه است قافیه پشت سر هم تکرار می شود.

اکثرمنطقه هستم من البته ازمنه عکسای برسر سردر پس اگه هستمه بکسم که نزدمه اسلحه دستمه...

نوعی قافیه هم وجود دارد که به آن قافیه گفته نمی شود ولی ما آن را هم جزو قافیه حساب می کنیم.چون معمولا قافیه در آخر مصراع می آید اما این قافیه در اول بیت یا مصراع می آید.مثلا

درود به هرکی که الآن این جا وایستاده           طلوع رپ فارس باید با صدای ما باشه

ممکن است نوع های دیگر قافیه هم وجود داشته باشد که کاربردش خیلی کم است یا معادلش

ببینین چی می خواین بگین!!حرفتون چیه.درمورد این عنوانی که انتخاب کردین چه حرفایی دارین

 و چه اهدافی رو دنبال می کنین.در واقع ببینین از چه موضوعی میخواین به چی برسین؟!

بذارین ساده تر بگم..با یه مثال..

مثلا اگه می خواین از مادر حرف بزنین توجه کنید که میخواین مادر رو چگونه توصیف کنین و در نهایت نتیجه حرفاتون چی خواهد بود.

به این نکات دقت کنید :

          درنگ و تکیه واژه  ها

 حروف هم صدا و هم لحن

                                           سبک خواندن

                     تعویض جای عناصر جمله

                             استفاده از ضمایر

                            قافیه های چندگانه

سعی کنین تو ذهنتون مدام شعر بگین.حتی شده دری وری هم بگین اشکالی نداره. واما درنگ و تکیه واژه ها: تمام واژه های ادبیات فارسی روی یکی از سیلاب هاشون (هجا یا بخش) تکیه یا درنگ دارند یا به صورتی مشدد خونده میشن.مثلا کلمه "دقت" روی "ق" مشدد خونده میشه.تشدید معمولا قافیه های زیبایی می سازه.!)

گفتم بودن تو این دنیا واسم خفت داره گفتی زود قضاوت نکن همش حکمت داره

اینجا "خفت" و "حکمت" قافیه می سازن.البته در این بیت قافیه تقریبا ساده است

در این بیت کلمه "خفت" در واقع " خف فت" خونده میشه و هم وزن جلوه می کنه با کلمه "حکمت"

سبک خوندن: این مسئله بسیار حائز اهمیت هست!

تعویض جای عناصر جمله                                                                     

اصلا تفاوت شعر و نثر اینه که شما می تونی در شعر جای ارکان جمله رو به صورت کاملا آزاد عوض کنی

هر چند در بعضی آثار منثور فارسی هم ارکان جمله رو عوض می کنن ولی در شعر دست ما بیشتر باز هست!

استفاده از ضمایر: بدون حرف اضافه!!

                                         قافیه های چندگانه: یعنی در یک بیت بیش از 2 کلمه قافیه داشته باشیم 

مثلا این نمونه را کامل کنید که می تواند یک سر نخ باشد با موضوع بد حجابی ممنوع

اگر تو دوست من حجاب نداری 

پس میری جهنم با بلیط مجانی 

همه حرفامو خلاصه کنم تو یک جمله

هرچی زحمت بکشی چادر بپوشی ارزش داره

ارزش داره

........................................................................................

  خدا رو دوست دارم نه واسه ي جهنم و بهشت


خدا رو دوست دارم نه واسه ي زيبا و زشت


خدا رو ميخوام نه واسه ي خودم كه باشم يا برم

خدا رو ميخوام نه واسه ي روزاي تلخ آخرم


خدا رو مي خوام نه واسه ي سكه و سكو يا مقام


خدا رو ميخوام كه فقط خو دشو نگه داره برام


خدا رو دوست دارم واسه اينكه  خودشو داده بهم


خدا رو دوست دارم چون عا شق بودن و يادم داده


خدا رو دوست دارم چون عاشقا رو خيلي دوست داره


خدا رو دوست دارم چون عاشق و تنها نميزاره


خدا رو دوست دارم واسه اينكه حواسش با منه


خدا رو دوست دارم آخه هميشه لبخند مي زنه


خدا رو دوست دارم واسه اينكه من با هاشم


خدا رو دوست دارم چون مي دونه ما عاشق هميم

تلفیق هنر وانشا

به کارگیری روش های تلفیقی در کلاس خوب جواب می دهد.مثلا ترکیب انشاودستور ----ترکیب املاوانشا---ترکیب فارسی وانشا ---ترکیب تاریخ یا جغرافی وانشاو........

جهت صرفه جویی در وقت نیز مناسب است.

وسایل لازم :کاغذ رنگی – چسب – رو بان

به دانش آموزان می گویم خیلی وقت ها پیش آمده که دلتان می خواسته است به دوست هم کلاسی خود یا......پیام تبریکی بنویسید،اما نمی دانستید ،چگونه این کار را عملی کنید؟با این روش ساده شما هم می توانید با چند تکه کاغذ رنگی اضافه در خانه صاحب یک کارت زیبا شوید و پیام تبریک وسخن دوستانه ی خود را بر روی آن بنویسید.برای این کار لازم است ابتدا دو کاغذ رنگی را به هم با استفاده از چسب بچسبانید.سپس آن را از دو طرف صاف تا بزنید ویک رو بان  یا پاپیون را به روی آن برای تزیین بچسبانید.

حالا اگر از خودتان شعری سروده اید یا متن ادبی زیبایی انتخاب کرده اید،داخلش بنویسید وبعد تقدیم کنید.

معلم گرامی می تواند با کارت تبریک های ابتکاری دانش آموزان ،نمایشگاهی ایجاد کند.یا روی تابلوی کلاس ،نصب کند. این کار را درپایان اسفند ماه وبرای والدین هم جهت ایجاد ارتباطات صمیمانه ترمی توانید انجام دهید.

قالب شعری ابتکاری

شعر ،گره خوردگی عاطفه وتخیل است که در زبانی آهنگین ، شکل گرفته باشد.

در این جلسه، دانش آموزان ،پس از بررسی ومرور دوباره ی قالب های شعری وانواع

 شکل های گرافیکی که در دفترشان رسم می کنند ،یک قالب شعری جدید وابتکاری ،خلق 

 می کنند وشعری در آن قالب ، ارایه می دهند. ونامی  برایش انتخاب کرده وشکل

 گرافیکی اش را هم نشان می دهند. 

 ......................................................................................................................................

 از مرگ یک انسان ،می توان به این صورت های گوناگون خبر داد. 1- مرد. 2-فوت کرد.

 3- در گذشت. 4- رحلت کرد. 5- به عالم بالا کوچ کرد. 6- کبوتر روحش ، به ملکوت اعلی پرواز

کرد. 7- روحش در جوار حق ،مسکن گزید. 8- مارا تنها گذاشت. 9- دلدار رفت و دیده ،به حیرت 

دچارشد.

ما برای بازگو کردن یک پدیده مثل "مرگ" می توانیم صورت های بیانی گوناگونی داشته باشیم.

 بعضی از این صورت ها ، کاملا عادی ومعمولی اند وبیش ازیک آگاهی رسانی ساده ودر

 حداقل ممکن ،کاری نمی کنند. ولی برخی دیگر ، وظیفه ای مهم تر دارند وکمابیش از حالات

 روحی وعاطفی گوینده ، حکایت می کنند.

گاهی یک ترکیب در شعر، واقعا به اندازه ی یک جمله معنی دارد. یک ترکیب باید رساننده ی

 مفهوم ذهنی شاعر باشد، یعنی بین دو واژه ی ترکیب شده ، رابطه ای تصویری باشد که به

القاء بهتر ذهنیات شاعر ،کمک کند. وگر نه به صورت تصادفی هم می توان کلمات را کنار هم

 نهاد و ترکیب ساخت. مورد بعدی هم ،خوش آهنگی آن است.

با انتخاب آرایش های گوناگون ، برای قافیه ها ودسته بندی مصراع ها ،می توان شکل های

 تازه بسیاری تصورکرد که در شعر ما تجربه نشده است. ومی توان برای هر یک نامی انتخاب

 کرد.

می توانیم یک یا چند قالب شعری را با هم تلفیق کنیم. راه برای کسی بسته نیست و هیچ

 شاعری از آزمایش باز داشته نشده است. هیچ لزومی ندارد ، ما خویش را در آن چه هست 

ونام ونشان وقاعده ای دارد،محدود کنیم.  چنان که هیچ لزومی ندارد حتما از این محدوده

 خارج شویم. این اقتضای بیان شاعر است که قالب راتعیین می کند و چه بسا که در یک قالب،

 فقط یک شعر خوب بتواند شکل یابد. ما نباید تصور کنیم که هر قالبی باید اسم وعنوان و

نمونه های تجربه شده ی بسیاری داشته باشد.

شعر " از خواب گران خیز" شکل مناسب خود را یافته است. ودر آن شکل ،اثری است

ماندگار وتاثیرگذار. بعضی از غزل های مولانا نیز چنین است وبا شکل معمول غزل ، سازگاری

 ندارد، ولی زیباست وماندگار.

درشعر نو ،شاعر مقید نیست مصراع ها را وزنی یکسان ببخشدودر چیدن مصراع های

 هم قافیه ،نظم ونظامی ثابت را رعایت کند. طول مصراع ها ،تابع طول جمله ی شاعر است

 و قافیه هم ،هر گاه شاعر لازم بداند ، ظاهر می شود. در این قالب ،آزادی عمل بیشتر است

 والبته تاثیر موسیقایی شعر کمتر.

آلبوم تصویری ضرب المثل ها

یک روز، تمام4جلد امثال وحکم دهخدا را گشتم ودنبال ضرب المثل هایی

بودم که  بتوانم به دانش آموزان بدهم که آنها بتوانند تصویری کنند.ضرب المثل ها

را سر کلاس  می خواندم وبچه ها نفری 4مورد انتخاب می کردندومن 

علامت می زدم. بعضی  برایش نقاشی کشیده بودند وبرخی هم تصاویری از 

مجلات را برش زده وآورده بودند. حالا با  جمع آوری همه ی آنها در کنار هم،

یک آلبوم ضرب المثل های تصویری دارند،که تعدادش هم هر سال بیشتر  

شده و در نمایشگاه های دهه ی فجر ، به نمایش می گذارند وبسیار کار 

 عملی زیبا وآبرومندی شده است. ابتدای هر سال هم ،به دانش آموزان

 جدید آن را نشان می دهم و سعی می کنم کار های تکراری داخلش نگذارم ، 

مگر این که ، فرد دیگری زیباتر کشیده باشد که عکس ها را جابه جا می کنم.

می توانید ضرب المثل ها را برای هیجانی تر شدن ،داخل یک جعبه بگذارید 

تا با  چشمان بسته نفری 3-4 مورد بردارند ودرکلاس یا منزل ، تصویرش 

را آماده کنند وشما هم پس از جمع آوری وبررسی، 5 نمره فعالیت عملی را 

برایشان ثبت کنید. 

توصیه می کنم شما هم یک کلربوک بخرید وتصاویر ونقاشی ها را به ترتیب 

خاصی  داخلش بچینید . یا نقاشی ها را داخل کاور بگذارید وبا گیره داخل

پوشه ای زیبا ،جا بدهید. 

 یکی از فواید مهمش ،جا افتادن ضرب المثل ها از طریق چشمو به صورت

دیداری است. 

  ونیز یادگاری خوبی از کارهای ماندگار بچه ها  که باز هم تلفیق هنروادبیات ،

  شگفتی می آفریند. 

-آب آبادانی است.  2-آب از دستش نمی چکد.  3- آب به سوراخ مورچه ریخته اند.  4-آب را گل آلود می کند ماهی بگیرد.  5-آخر پیری معرکه گیری . 6-آدم پول را پیدا می کند، پول آدم را پیدا نمی کند.  7-کوه به کوه نمی رسد آدم به آدم می رسد.   8-آدم گدا واین همه ادا .  9- آدم گرسنه سنگ را هم می خورد.  10- آستین نو بخور پلو.  11-آسیا به نوبت.  12- آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود یا بی نمک. 13- آش نخورده ودهن سوخته.   14- فلانی ،آفتاب لب بام است. 15-آفتابه لگن شش دست ،شام وناهار هیچی. 16- آفرین به شیری که تو را خورد. 17- آن قدر خر هست ،پس چرا ما پیاده راه می رویم؟ 18- آهسته برو آهسته بیا که گربه شاخت نزنه . 19- سوغات مورچه پای ملخ است. 20-تا تنور داغ است نان را بچسبان. 21- از تو حرکت از خدا برکت.  22- از خر شیطان پیاده شو.  23- از دماغ فیل افتاده. 24- از دیوار راست بالا می رود.  25- از هر دست بدهی از همان دست پس می گیری.  26- با یک گل ، بهار نمی شود.  27- دندان های اسب پیشکشی را نمی شمرند.  28- اگر بابا بیل زنی باغچه ی خودت را بیل بزن.  29 -  اگر خاله ام ریش داشت ،آقا دایی ام بود.  30- فلانی ریگی به کفش دارد. 31- اگر علی ساربان است ، می داند شتر را کجا بخواباند.  32- اگر لالایی بلدی ،چرا خوابت نمی برد؟ 33- امان از خانه داری یکی می خری دو تا نداری.34- گر صبر کنی،زغوره حلواسازی. 35-خواب ،برادر مرگ است.  36- انگشت به دهان ماندن. 37- بادمجان دور قاب چین. 38- بازی اشکنک دارد ،سر شکستنک دارد.39- بالاتر از سیاهی ،رنگی نیست. 40- بامی از بام ما کوتاه تر، پیدا نکرده است. 41- با همه چیز بازی ،با ریش بابا هم بازی . 42- با یک دست دو هندوانه نمی توان برداشت. 43- بایست، تا زیر پایت علف سبز شود. 44- با پای خود به گور رفتن. 45- بخشش از بزرگتر ،گناه از کوچکتر . 46- پایش به دریا برسد،آبش خشک می شود. 47- بادم شیر بازی کردن. 48- روی دم مار خفته ،پا مگذار. 49- به در می گویم ،تا دیوار بشنود. 50- در دروازه را می شود بست ،در دهان مردم را نمی توان بست. 51- به روباه گفتند: شاهدت کیست ؟گفت: دمم. 52- بزک نمیر بهار میاد ،خربزه وخیار میاد. 53- بسیار سفر باید،تا پخته شود خامی. 54- بشنو وباور مکن. 55- بعد از سیری لقمه ی پنج سیری. 56- نوش دارو پس از مرگ سهراب. 57- به قاطر گفتند :پدرت کیست؟ گفت:اسب ،آقادایی ام است. 58- به گوش خر، یاسین خواندن است. 59- بمیروبدم. 60- به مال مفت رسیدی ،هلاک کن خودرا         که گهگاه چنین اتفاق می افتد.  61- بنشین برلب جوی و گذر عمر ببین      کاین اشارت،زجهان گذران، مارا بس. 62-فلانی ،بوی حلوایش می آید. 63- فیلش یاد هندوستان کرده است. 64- پارا به اندازه ی گلیمت دراز کن.  65- بیا که نوبت صلح است و آشتی وعنایت    به شرط آن که نگوییم از گذشته حکایت  66- بیماری ،به از بیکاری. 67- پارا در یک کفش کردن. 68- پای خروست را ببند،از مرغ همسایه گله نکن.  69- پایش روی پوست خربزه است. 70- پایش لب گور است. 71- پای ملخی پیش سلیمان بردن. 72- پای ما لنگ است ومنزل بس دراز     دست ما کوتاه وخرما برنخیل  73- پرسان پرسان ،به کعبه توان رفتن 74- جیب خالی ، پز عالی. 75- پشت دست را داغ کردن. 76- پشه لگدش زده است. 77- پنج انگشت برادرند ، برابر نیستند. 78- پنبه در گوش نهاده. 79- پولش از پارو بالا می رود. 80- پولدارها به کباب ، بی پول ها به بوی کباب. 81- پول غول است وما بسم الله .  82- پیاز هم خود را داخل میوه ها کرده است83- پیامیست از مرگ ،موی سفید. 84- پیری است وهزار عیب. 85- پیش از اجل رفت نتوان به گور.  86- پیش از روضه خوان ،گریه می کند. 87- تا به آب نزنی شناگر نمی شوی. 88- تخم دو زرده می کند. 89- تعارف شاه عبد العظیمی. 90- تف سربالا ،به ریش برمی گردد. 91- تنبل نرو به سایه ،سایه خودش می آیه . 92- از تو بخیر واز ما به سلامت. 93- توبه ی گرگ مرگ است. 94- تو پا می بینی ومن پر طاووس. 95- تو نیکی می کن ودر دجله انداز     که ایزد در بیابانت دهد باز   96- توی دعوا،حلوا که پخش نمی کنند. 97- تیمم باطل است ،آنجا که آب است. 98- ثمر از درخت بید نباید جست. 99- جان به عزراییل نمی دهد. 100- جای سوزن انداختن نیست. 101- گنج در ویرانه است. 102- جزای گران فروش ،نخریدن است. 103-جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد. 104- جواب ابلهان خاموشی است. 105- جوانی کجایی ،که یادت بخیر. 106- جوجه ها را آخر پاییز می شمرند. 107- جوجه همیشه زیر سبد نمی ماند. 108- جوینده ،یابنده است. 109- جیبش را تار عنکبوت گرفته است. 110- چار دیواری اختیاری. 111-چاه کن ،همیشه ته چاه است. 112- چراغ از بهر تاریکی نگهدار. 113- چاه مکن بهر کسی ،اول خودت دوم کسی. 114- شتر دیدی ،ندیدی. 115- چشمهایش آلبالو گیلاس می چیند. 116- چوب به لانه ی زنبور کردن. 117- کلوخ انداز را ،پاداش سنگ است. 118- چه سربه کلاه ،چه کلاه به سر. 119- چیزی بخور ،چیزی بده ،چیزی بنه. 120 حرف حرف میاره ،باد برف میاره. 121- مثل غلام حلقه به گوش. 122- حوض را که ساختی ،قورباغه خودش پیدایش می شود. 123- خانه ای را که دو کدبانوست ،خاک تا زانوست. 124- خدا میان دانه ی گندم ،خط گذاشته است. 125- خاله سوسکه به بچه اش می گوید : قربان دست وپای بلوریت . 126- خربزه ی شیرین ،نصیب کفتار می شود. 127- خر بیار وباقالی بارکن. 128- اگر نخوردیم نان گندم ،دیدیم دست مردم. 129- خر همان خر است ،پالانش عوض شده. 130- خفته را خفته کی کند بیدار. 131- خمیازه ،خمیازه می آورد. 132- خواب خرگوشی . 133- خود را به آب وآتش زدن. 134- خود را به موش مردگی زدن . 135- خیابان ها را قدم می کند. 136- دایه ی مهربان تر از مادر. 137- لنگه کفشی در بیابان ، نعمت است. 138- در خانه اگر کس است ، یک حرف بس است. 139- در دیزی بازه ،حیای گربه کجا رفته؟ 140- درویش را توشه از بوسه به . 141- دزدی که از دزد بزند، شاه دزد است. 142- دست از پا دراز تر آمده . 143- دسته گل به آب دادن. 144- دست به عصا راه رفتن. 145- دندان طمع تیز کردن. 146- شاخ در آوردن. 147- دو پاداشت ،دو پای دیگر هم قرض گرفت. 148- دودش به چشم خودت می رود. 149- دیگران کاشتند وما خوردیم ،ما می کاریم تا دیگران بخورند. 150- دیوار موش دارد وموش هم گوش دارد. 151- راه باریک است وشب تاریک. 152- روز پیری ، پادشاهی هم ندارد لذتی. 153- روده بزرگه ،روده ی کوچک را می خوره. 154- کلاغ می خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد. 155- روی گدا سیاه ،ولی کیسه اش پر است. 156- ریش وقیچی هر دو در دست شماست. 157- با زبان خوش ،مار را از سوراخش بیرون می کند. 158- زبان سرخ ، سر سبز را می دهد برباد. 159- زبانم مو در آورد. 160- زنگوله پای تابوت. 161-کاسه ای زیر نیم کاسه است. 162- سراپا گوش بودن. 163- سرباشد، کلاه بسیار است. 164- سر کسی به سنگ خوردن. 165- سر به هوا بودن. 166- دل دادن وقلوه گرفتن. 167- سر گاو در خمره مانده. 168- سری را که درد نمی کند ،دستمال نمی بندند. 169- سگ در خانه ی صاحبش پارس می کند. 170- سگ زرد ، برادر شغال است. 171- سلام روستایی ، بی طمع نیست. 172- سواره ،از پیاده خبر ندارد. 173- شاخ به شاخ شدن. 174- شاه را هم از اسب پیاده می کند. 175- شتر سواری ،دولا دولا نمیشه. 176- صد چاقو بسازد یکی دسته ندارد. 177- صد موش را یک گربه بسنده است. 178- علف باید به دهن بزی شیرین بیاید. 179- غول بی شاخ ودم. 180- فکر نان کن ، که خربزه آب است. 181- فیل وفنجان. 182- قوز بالا قوز. 183- قدر زر ، زرگر شناسد ، قدر گوهر ، گوهری. 184- قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود. 185- کار حضرت فیل است. 186- کار ، کارفرما  می خواهد. 187- کاسه ی داغ تر از آش. 188- کبوتر با کبوتر، باز با باز    کند هم جنس با هم جنس ،پرواز. 189- کرم درخت ،از خود درخت است. 190- کس نخارد پشت من ،جز ناخن انگشت من. 191- کف دستم را بو نکرده بودم. 192- کلاهت را قاضی کن. 193- کلاه کسی را برداشتن. 194- سیبی را به هوا بیندازی ، هزار چرخ می خورد تا به زمین برسد. 195- کوزه گر از کوزه شکسته ، آب می خورد. 196- گاو پیشانی سفید. 197- گاو خوش علف. 198- گاومان زاییده است. 199- گاو نه من شیر است. 200- گدا بهر طمع، فرزند خود را کور می خواهد. 201- گدا گدا را نمی تواند ببیند. 202- گریه اش در آستینش است. 203- گریه زن ،مکر زن است. 204- گل بود، به سبزه نیز آراسته شد. 205- گوش باشد ،گوشواره بسیار است. 206- لقمه را به اندازه ی دهانت بردار. 207- مار خوش خط وخالی است. 208- مار که پیر شد ، قور باغه سوارش می شود. 209- مار گزیده از ریسمان سیاه وسفید هم می ترسد. 210- ماه همیشه زیر ابر نمی ماند. 211- ماهی ماهی را می خورد، ماهی خوار هر دو را. 212- ماهی را هر وقت از آب بگیری، تازه است. 213- مثل سگ وگربه اند. 214- کینه ی شتری دارد. 215- مثل عقرب کاشان. 216- مثل مرغ سر کنده . 217- مثل مور وملخ. 218- مثل موش آب کشیده. 219- مرد که تنبانش دو تاشد ، فکر زن نو می افتد. 220- مرغ یک پادارد221.- مرگ پیر وجوان نمی شناسد. 222- مرگ شتری است که در هر خانه ای می خوابد. 223- مژدگانی ،که گربه عابد شد. 224- مهمان منی به آب ، آن هم لب جو. 225- نانش توی روغنه. 226- نمک بر زخم پاشیدن. 227- نهد شاخ پرمیوه ، سربرزمین. 228- هر جا سر است ،سخن هم هست. 229- وصله ی نا هم رنگ، از سوراخ باز بهتر است. 230- هر جا سنگ است ، به پای لنگ است. 231- هر چه در قرآن کاف است ، در جامه اش شکاف است. 232- مار از پونه بدش میاد ،در لونش سبز میشه. 233- هر سرازیری ،سربالایی دارد. 234- هر کجا مار هست ،گنج هم هست. 235- هر کسی خربزه می خورد ،پای لرزش هم می نشیند. 236- هر گلی رنگی وهر مرغ نوایی دارد. 237- هزار کلاغ را ،یک کلوخ بس است. 238- هندوانه زیر بغل کسی دادن. 239- هیچ گربه ای ،محض رضای خدا موش نمی گیرد. 240- یا مرغ باش بپر یا شتر باش ببر. 241- هیچ گرانی بی حکمت وهیچ ارزانی بی علت نیست. 242- یار غار. 243-یک دست ،بی صداست. 244- یک روده ی راست ، در شکم ندارد. 245- هر که بامش بیش ، برفش بیشتر. 246- یک دستم تفنگ است ، یک دستم شمشیر ، پس با دندان هایم بجنگم. 247- یک ستاره در آسمان نداشتن. 248- یک شعله بس است  خرمنی را. 249- یک کلاغ را چهل کلاغ کردن. 250- یک نان بخور، یک نان هم خیرات کن. 251- یکی می برد ویکی می دوزد. 252- آبکش به آفتابه میگه : دوسوراخه. 253- روغن ریخته را نذر امامزاده می کند. 254- کنگر خورده ولنگر انداخته. 255- سیب سرخ ،برای دست چلاق خوبه؟  

ریاضیات به سبک شیخ بهایی+

آنچه که می خوانید ریاضیات به سبک شیخ بهایی است که از کتاب خلاصة الحساب شیخ بهایی که در سال 1311 قمری نوشته شده به فارسی برگردانده شده است این کتاب شامل ده باب سی فصل در ریاضیات پایه ، نجوم و سیارات می باشد.

در این روش ، در جمع چند عدد چند رقمی که زیر هم نوشته شده بجای آنک اعداد از سمت راست جمع زده شوند.

از سمت چپ جمع زده می شوند. مثلا:

6 5 4 9
7 5 4 2
3 6 5 9 ------------------- 16

16

13

20

--------------------
1 7 7 5 0

 

همین طور که می بینید هیچ (ده بر یک یا بیست بر دو و یا ...) بکار برده نمی شود و برای یاد گیری خصوصا بچه ها بسیار راحت است.

نمونه سوال  فارسی- املا - انشای پایه سوم راهنمایی

آزمون تشریحی

1-مفهوم جمله های زیررا بنویسید.

-یک عقده را برای گرو جان نگاه می دارم.:

-ازمن یک گرده نان خواهی.

-آجر ازخانه می بردم و وجه معاش می کردم.

-حقی بزرگ برماثابت گردانیدی.

- نیت بدل کردن:

آزمون چهارگزینه ای و درست نادرست

1-مفهوم کدام گزینه درست گفته شده است؟

الف:ازپس نگریست: رفتن آن ها را تماشا کرد. ۝

ب:راسو درمن آویزد:راسو به من حمله کند. ۝

ج:عاقل در مهمات توقف جایزنشمرد:فردعاقل درمکان های مهم و معتبر نمی ایستد. ۝

د:آجر ازخانه برمی آوردم:خانه را تخریب می کردم. ۝

2-زمان فعل کدام گزینه با بقیه یکسان نیست؟

الف:صیادان آن جا بسیار آمدندی۝                   ب: چون برحاجت خویش پیروزآمدی مگرنیت بدل کردی۝

ج:من همیشه به غم تو شاد بودمی ۝                د:به هرجانب برای احتیاط چشم می انداخت۝

3-در بین کلمات زیر املای چندواژه نادرست است؟

«ملول شدی، مقرون به ابواب بلاوعافت، ادای ضمان،  انضباط ،  ذوق و قریهه ،  عقده»

الف:سه۝                  ب: چهار۝                               ج:دو۝                                    د:پنج۝

4-بیت زیر چند جمله است؟

«دیده ای نیست نبیندرخ زیبای تورا           نیست گوشی که همی نشنود آوای تورا»

الف:سه جمله۝                 ب: چهارجمله۝                         ج:دو جمله۝                    د:پنج جمله۝

5. واژه ی ( التفات ) در جمله ی « سوی درخت التفاتی نمود. » به چه معنی است؟

الف) دقّت ۝               ب) رفتن ۝                                ج) آب دادن ۝                     د) توجّه کردن ۝

6. معنی کدام واژه نادرست است؟

الف) فراست: زیرکی ۝                                           ب) یُمن : مبارکی ۝

ج) عقده: دشمنی ۝                                                 د)  ضِمان: بر عهده گرفتن کار۝

7. کدام جمله به معنی « کار امروز به فردا نگذاشتن » به کار رفته است؟

الف) مقرون به ابواب بلا و مشقّت ۝                                ب) مگر نیّت بَدَل کردی؟ ۝

ج) عاقل در مهمّات، توقّف جایز نشمرد. ۝                     د) مرا ایمن گردان تا به تو پیوندم ۝

8. جمله ی « مرا هیچ کس دستگیرتر از سالار خرد نیست. » به کدام مفهوم اشاره دارد؟

الف) عقل بهترین یار و یاور انسان است. ۝                 ب) بزرگ و کوچک باید کمک کنند. ۝

ج) کمکی ندارم. ۝                                                       د) از بی پناهان دستکیری کنید. ۝

9. کدام فعل کهنه و تاریخی است؟

الف) آورده اند ۝            ب) نگریست ۝                   ج) آمدندی ۝              د) می اندیشی۝

10. جمله ی « گربه او را گرم بپرسید و راسو و بوم هر دو نومید برفتند. » نمونه ای از عناصر زیبایی سخنِ ..... است.

الف) تشبیه ۝                     ب) تشخیص ۝              ج) سجع ۝               د) مونولوگ ۝

11. در این داستان تمثیلی، گربه و موش، دو دشمن ، برای گریز از بلا و خطر، دوستی و وفاق را برمی گزینند.

                                                 درست ۝                                            نادرست ۝

12. امروزه هم فعل های ماضی ساده ی« بنهاد، بماند، بترسید، برفتند » برای زیبایی با پیش وند (ب) به کارمی روند.                        درست ۝                                         نادرست ۝

13. کتاب کلیله و دمنه در اصل هندی است و به زبان و داستان حیوانات ( فابل ) نوشته شده است.

                                      درست ۝                                                          نادرست ۝

14- در همه ی جمله ها فعل ماضی استمراری به شکل قدیم است به جز :

الف) صیادان آن جا بسیار آمدندی ۝                        ب) ناکامی تو را عین شادکامی خود شمردمی ۝

ج)  وی پاره ای حلوا بدو دادی ۝

د) زود ملول شدی و چون بر حاجت خویش پیروز آمدی مگر نیّت بدل کردی۝

15- کدام عبارت غلط معنی شده است ؟

الف)عاقل در مهمات توقف جایز نشمرد : انسان خردمند کارهای مهم را انجام می دهد ۝

2ب)مقرون به ابواب بلا و مشقّت : درسختی و بلا افتاده ام ۝

ج) گربه او را گرم بپرسید : در حالی که هوا گرم بود از او سؤال کرد۝

د) بند ها بریدن گرفت : شروع به بریدن بندها کرد ۝

16- کدام کتاب ، جزءِ داستان حیوانات یا « فابل » است ؟

الف) مرزبان نامه ۝               ب) شاهنامه ۝                   ج) گلستان ۝          د) قابوس نامه۝

17- به داستانی که حیوانات، شخصیت های انسانی داستانی هستند............... می گویند.

الف)دیالوگ ۝                    ب) تشخیص ۝                 ج) بیوگرافی ۝ د) فابل۝

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

چهل سوال تستی فارسی سوم / فصل پنجم ُ با ۲۰ سوال جدید

۱- قالب شعر « دور اندیشی » چیست ؟ 1- قصیده       2- غزل        3- مثنوی              4- قطعه

2- کدام لغت ، غلط معنی شده است ؟

 1- آزادگان : نجیب زادگان ، جوانمردان 2- به سر در آمدن : با سر به زمین خوردن

3- پویه کردن : دویدن 4- شرمسار : خجالت

3- معنی دقیق این عبارت چیست ؟ « بر وجهی که در متقدّم طعن نکند »

1- قبل از تمام شدن سخن نفر قبلی سخن نگوید 2- باعث ناراحتی دیگران نشود

3- از دیگران عیب جویی و غیبت نکند 4- باعث سرزنش شخص قبلی نشود

4- معنای درست هر یک از واژه های « معیشت ، خصم ، خوض نمودن » به ترتیب کدام گزینه است ؟ 1- خوش گذرانی ، کینه ، فضولی 2- زندگی ، دشمن ، اندیشیدن

3- وسیله ی گذراندن زندگی ، نفرت ، سرک کشیدن 4- هم نشینی ، دشمن ، ترسیدن

5- معنی واژه ی مشخص شده در کدام گزینه نادرست است ؟ 1- شر نخواهی بد بگذار : ترک کن 2- کسی که پند نشنود او خود اوفتد : سرش به سنگ می خورد

3- از جای تهمت زده بپرهیز : مشکوک 4- داد ده تا داد یابی : بخشش

6- ساختمان فعل کدام گزینه مانند بقیه نیست ؟

1- جگر ها خون شود تا یک نهالی باررور گردد جگر ها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد

2- گفتا عجب است این که ز چوبی و ز آهن این تندی و تیزی و پریدن ز کجا خاست

3- غم فرزند و نان و جامه و قوت باز دارد ز سیر در ملکوت 4- کودکی از جمله ی آزادگان رفت برون با دو سه همزادگان

7- کدام گزینه غلط است ؟

1- در داستان های کهن نتیجه گیری در آغاز ، میانه یا پایان داستان بیان می شده است

2- آثار بزرگی چون لیلی و مجنون ، شاهنامه ، مثنوی و منطق الطیر از داستان های منظوم هستند .

3- در اغلب داستان های امروزی هدف نویسنده در پایان داستان بیان می شود و یا به عهده ی خواننده واگذار می گردد

4- عمده ی داستان های کهن به شعر بوده است و در روزگار ما بیش تر داستان ها به نثر هستند .

8- کدام گروه از لغات ، هم خانواده هستند ؟ 1- تهمت ، اتهام ، وهم 2- واقعه، وقوع ، عواقب 3- طالب ، باطل ، مطلوب 4- تحمل ، محمول ، محلات

9- در کدام بیت « فعل » به شکل کهن ( تاریخی ) به کار رفته است ؟

1- امشب فضای خانه ی دل سبز و دیدنی است در فصل زرد رنگ بهاران گرفته است

2- بشنو از نی چون حکایت می کند وز جدایی ها شکایت می کند

3- تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمی باشد

4- می کوش به هر ورق که خوانی تا معنی آن تمام دانی

10- مفهوم بیت « دشمن دانا که غم جان بود / بهتر از آن دوست که نادان بود » در کدام گزینه نیامده است ؟

1- اگر عاقل بود خصم تو بهتر 2- دوست آن باشد که گیرد دست دوست

3- بر زمینت می زند نادان دوست 4- دشمن دانا به از نادان دوست

11- در کدام گزینه شبه جمله بیش تری به کار رفته است ؟

1- سعدیا راست روان گوی سعادت بردند راستی کن که به منزل نرسد کج رفتار

2- اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد چون تمام غریبان تو را می شناسند

3- زنهار تا توانی اهل نظر میازار دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده

4- حافظ به ادب باش که واخواست نباشد گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد

12- در کدام بیت تخلص نیامده است ؟

1- بر آستانه ی تو خاک شد سر جامی چه می کشی قدم از خاک آستانه ی خویش

2- عشق سعدی نه حدیثی است که پنهان ماند داستانی است که بر هر سر بازاری هست

3- زهد نظامی که طریقی خوش است زیر نشین علم زرکش است

4- چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رحمت بر آن تربت پاک باد

13-نام نویسنده ی کدام کتاب درست نیست ؟ 1- سعدالدین وراوینی ( مرزبان نامه ) 2- عطار ( منطق الطیر ) 3- نظامی ( خسرو و شیرین ) 4- عنصر المعالی کیکاووس ( الهی نامه )

14- در بیت « جان بی جمال جانان میل جهان ندارد / هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد » کدام آرایه وجود ندارد ؟ 1- جناس 2- تلمیح 3- واج آرایی 4- تضاد

15- در کدام بیت به ترتیب فعل « مضارع التزامی » و « مضارع اخباری » آمده است ؟

1- سر به هم آورده دیدم برگ های غنچه را اجتماع دوستان یک دلم آمد به یاد

2- درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را

3- خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش نگوید سخن تا نبیند خموش

4- نام نیکو گر بماند ز آدمی به کزو ماند سرای زرنگار

16- داستان های کدام کتاب به صورت نثر است ؟ 1- شاهنامه ی فردوسی 2- منطق الطیر عطار 3- خسرو و شیرین نظامی4- کلیله و دمنه نصراله منشی

17- معنای کدام گزینه با اضافه شدن پیشوند تغییر نکرده است ؟ 1- آمد ، در آمد 2- افراشت ، بر افراشت 3- داشت ، برداشت 4- خورد ، بر خورد

18- به واژه هایی که هم ریشه هستند و با هم ارتباط معنایی دارند ................... می گویند . 1- هم آهنگ 2- هم خانواده3- هم آوا 4- هم معنا

19- کدام گزینه در مورد حافظ درست نیست ؟ 1- دیوان او سرشار از آموزه های عرفانی و حکمت الهی است 2- در قرن هشتم می زیسته است

3- دیوان او شامل قصیده و قطعه است 4- لسان الغیب یکی از القاب اوست

20- کلبه احزان شود روزی گلستان ، یعنی ..... 1- کلبه به گلستان تبدیل می شود 2- کلبه ی غم و اندوه ویران می شود

3- گلستان جای کلبه ی احزان است 4- غم ها به شادی تبدیل می شود و صبر پایان می یابد .

21- همه ی گزینه ها جز گزینه ی ...................... هم خانواده هستند 1- وقوف 2- واقف 3- توقیف 4- موافقت

22- چه کسی پیش پدر کودک رفت ؟ 1- دشمن او 2- دوست او 3- همسالانش 4- کسی نرفت

23- دوست کودک بعد از حادثه چه گفت ؟ 1- باید پدر او را خبر کرد 2- او را از بین برد 3- او را ته چاه انداخت 4- او را رها کنیم

24 - کدام بیت در مورد نادانی نیست ؟ 1- ز مُرده بتر ، هر که نادان بود همه زندگانیش زندان بود

2- شمعی که بود ز روشنی دور ندهد به چراغ دیگری نور 3- طلب کردم زدانایی یکی پند مرا فرمود : با نادان مپیوند

4- مهر ابله ، مهر خرس آمد یقین کین او مهر است و مهر اوست کین

25- کدام مصدر با اضافه کردن پیشوند هم ، تغییر معنی نداده است ؟ 1- افراشتن ( بر افراشتن ) 2- نشستن ( بر نشستن ) 3- آمدن ( بر آمدن ) 4- خوردن ( بر خوردن )

26- کدام گزینه از آثار « نظامی گنجوی » است ؟ 1- کلیله و دمنه 2- قابوس نامه 3- بهارستان 4- مخزن الاسرار

27- کدام کلمه ، مرکّب است ؟ 1- شرمسار 2- دور اندیش 3- پویه 4- نادان

28- نگارش کدام واژه صحیح تر است ؟ 1- املاء 2- انشاء 3- امضا 4- اجراء

29- در کدام مصراع « مخفّف » به کار نرفته است ؟ 1- رفت برون با دو سه همزادگان 2- آن که و را دوست ترین بود گفت

3- دشمن او بود از ایشان یکی 4- گفت همانا که درین همرهان

30- کدام لغت غلط معنی شده است ؟ 1- طعن : سرزنش 2- استراق سمع : دزدی کردن 3- خوض نمودن : در امری اندیشیدن 4- متقدّم : پیشین

31- کدام عبارت درست معنی نشده است ؟

1- فراخ دلی خواهی تن آسانی را بگذار : اگر آسودگی خیال و پُر دلی را می خواهی تنبلی و سستی را کنار بگذار ( رها کن ) 2- در محاوراتی که به حضور او میان دو کس رود خوض ننماید : وقتی دو نفر در حضور او گفت و گو می کنند بدون اجازه آنان به سخنانشان گوش ندهد

3- وقوف خود را بر آن اظهار نکند : آگاهی خود را بر آن موضوع آشکار نکند

4- از جای تهمت زده پرهیز کن : به کسی تهمت نزن

32- مؤلّف کدام کتاب نادرست است ؟ 1- کیمیای سعادت از احمد غزالی 2- اخلاق ناصری از خواجه نصیر الدین توسی

3- قابوس نامه از عنصر المعالی کیکاووس 4- الهی نامه از خواجه عبدالله انصاری

33- هم خانواده ی کدام کلمه ، غلط است ؟ 1- تهمت ( اتهام ) 2- وقوف ( موافق ) 3- خصم ( مخاصمه) 4- سبقت ( مسابقه )

34- قالب شعری درس « پرتو امید » چیست ؟ 1- قصیده 2- غزل 3- مثنوی 4- قطعه

35- کدام توضیح نادرست است ؟ 1- یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور : آرایه ی تلمیح

2- هان مشو نومید چون واقف نه ای از سرّ غیب : تلمیح به آیه ی : « و عِندَهُ مفاتح ُ الغیبِ لا یعلمها الا هو .» ( 6/ 59 ) 3- دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور : آرایه ای ندارد

4- ای دل ، ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور : آرایه تشبیه و تلمیح

36- همه ی لغات درست معنی شده اند به غیر از : 1- دل بد مکن : واهمه نداشته باش و قطع امید مکن2- گردون : چرخ ، آسمان 3- مُغیلان : گیاه خاردار4- وِرد : ورود

37- تخلّص چیست ؟

1- نامی معمولاً غیر از نام اصلی شاعر که او برای خود بر می گزیند ودر شعر به ویژه آخر غزل یا قصیده می آورد 2- بیتی که در آن ، شاعر اسم خود را ذکر می کند

3- ذکر کردن شاعر ، نام شاعرانه ی خود را در شعر 4- همه ی موارد

38- کدام گزینه هم شبه جمله دارد هم تضمین :

1- زینهار از رفیق بد زنهار و قنا ربنا عذاب النار 2- چو آینه نور خیز گشتی احسنت چون ارّه به خلق تیز گشتی احسنت

در کفش ادیبان جهان کردی پای غوره نشده مویز گشتی احسنت

3- ای کاش شود خشک بُن تاک و خداوند زین مایه شر،حفظ کند نوع بشر را 4- عجب آن دلبر زیبا کجا شد / عجب آن سرو خوش بالا کجا شد .

39- کدام گزینه شبه جمله نیست ؟ 1- هان 2- آی 3- مخور 4- دریغ و درد

40- در بیت « پای چو در راه نهاد آن پسر / پویه همی کرد و در آمد به سر » نهاد جمله کدام است ؟ 1- پای 2- راه 3- آن پسر 4- پویه

 

سوالات تستی – درس ادبیات فارسی دوم راهنمایی – فصل چهارم

وقت پاسخگویی 30 دقیقه

1- در مصراع « سر به هم آورده دیدم برگ های غنچه را اجتماع دوستان یک دلم آمد به یاد » کدام گزینه صحیح می باشد ؟

الف) سر به هم آورده دیدم : کنایه از کنار هم بودن ب) برگ های غنچه : ترکیب وصفی

ج) به یاد آمد : فعل مرکب د) برگ : استعاره از دوستان

2- کدام گزینه از نظر معنا ومفهوم با بقیه فرق دارد ؟

الف ) با ادب باش که تکلیف جوانان ادب است ب) بی ادب می شود از فیض الهی محروم

ج) همه کس از سخنت خرّم و دل شاد شود د) شرف و منزلت مرد سخندا ادب است

3- در کدام گزینه آرایه های « تلمیح و کنایه » وجود دارد ؟

الف ) خویش را می کند از جهل و شقاوت معدوم ب) از احادیث و روایات به ما شد معلوم

ج) همچو یوسف به سر تخت برآیی از چاه د) فرق ما بین بنی آدم و حیوان ادب است

4- در کدام گزینه آرایه ی « مراعات نظیر و تضاد » وجود دارد ؟

الف ) با ادب باش که اندر همه جا یابی راه ب) بی ادب می شود از فیض الهی محروم

ج) خاطرت یک سره از رنج و غم آزاد شود د) همچو یوسف به سر تخت برآیی از چاه

5- کدام گزینه از جهت معنا با هم یکسان است ؟

الف ) از خدا جوییم توفیق ادب بی ادب محروم ماند از لطف رب

ب) بی ادب تنها نه خود را داشت بد بلکه آتش بر همه آفاق زد

ج) آن که هر مشکلی از وی شود آسان ادب است آیه آیه همه جا سوره ی قرآن ادب است

د) همه ی موارد

6- در عبارت « ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است » چه ویژگی ادبی وجود دارد ؟

الف) تشبیه ب) امثال و حکم ج) جناس د) تلمیح

7- در عبارت « زندگی یک سفر است » چه آرایه ای وجود دارد ؟

الف) تضاد یا طباق ب) استعاره ج) کلمات قصار د) تشبیه

8- در عبارت « ما می توانیم زندگی خود را سرشار از طراوت کنیم » از نظر دستوری کدام گزینه صحیح است ؟

الف) زندگی : مفعول ب) ما می توانیم : نهاد ج) از طراوت : قید د : سرشار : متمم

9- در کدام گزینه فعل « گذرا » آمده است ؟

الف ) مهارت های لازم را بیاموزیم ب) زندگی را سخت نگیریم ج) ایمان آمد د) الف – ب

10- حدیث « مَن عَرَفَ نَفسَه ، فقد عَرَفَ رَبَّه » با کدام گزینه ارتباط معنایی دارد ؟

الف) شناخت توانایی ها ، نیاز ها ،استعداد ها و ضعف های خود

ب) تدبیر مناسب در موقعیت های مهم زندگی

ج)مهار احساسات گوناگون مانند عشق ، خشم و نفرت

د) مهارت در کشف و نو آوری

11- از شاعران قرن نهم و نویسنده ی کتاب « بهارستان » به تقلید از کتاب « گلستان سعدی » است .

الف) حا فظ ب) محمد حبله رودی ج) جامی د) ایرج میرزا

12- در جمله ی « تویی شیخ بغدا که مردم را ارشاد می کنی ؟ » چند جمله وجود دارد ؟

الف ) یک ب) دو ج) سه د) چهار

13- شعر « پند پدر » در قالب مثنوی است زیرا .....

الف) هر بیت قافیه ای جداگانه دارد ب) طولانی و داستان وار است

ج)برای مدح و ستایش به کار رفته است د) گزینه ی الف – ب

14- مضارع اخباری فعل « خواندیم » در کدام گزینه آمده است ؟

الف) بخوانم ب)خواند ج) می خوانیم د) خواهیم خواند

15- سه درسی که بهلول به جنید آموخت چه بود ؟

الف) خوابیدن – خوردن – خوش بودن ب) سخن گفتن – خوردن – خوابیدن

ج) راست گفتن – بسم ا... گفتن – خوابیدن د) اخلاق – فضایل انسانی – آداب سخن گفتن

16- کدام گزینه با این جمله « جز راست نباید گفت ، هر راست نشاید گفت » ارتباط معنایی دارد ؟

الف ) زین گفته سعادت تو جویم پس یاد بگیر هر چه گویم

ب) هر شب که روی به جامه ی خواب کن نیک تأمل اندر این باب

ج) زنهار مگو سخن به جز راست هر چند تو را در آن ضرر هاست

د) ده روزه مهر گردون ، افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

17- کدام گزینه از نمونه های ادبیات تعلیمی نیست ؟

الف) مثنوی معنوی ب) شاهنامه ج) کلیله و دمنه د) بوستان

18- نقش کلمه های مشخص شده در عبارت زیر ، چیست ؟

« خارکش پیری با دلق درشت پشته ای خار همی برد به پشت »

الف) مفعول –قید – نهاد ب) نهاد – متمم – مفعول

ج) نهاد – متمم – نهاد د) متمم- نهاد - مفعول

19- در بیت « عزّت از خواری نشناخته ای عمر در خار کشی باخته ای » چه آرایه ای به کار رفته است ؟

الف) تضاد ب) تلمیح ج) تضمین د) تشبیه

20- بیت زیر از نظامی با کدام بیت ایرج میرزا ارتباط معنایی دارد ؟

« غافل منشن نه وقت بازی است وقت هنر است و سر فرازی است »

الف) می کوش که هر چه گوید استاد گیری همه را به چابکی یاد

ب) می باش به عمر خود سحر خیز وز خواب سحرگهان بپرهیز

ج) کان روز به علم تو چه افزود وز کرده ی خود چه برد ه ای سود

د) روزی که در آن نکرده ای کار آن روز ز عمر خویش مشمار

 

نمونه سوالات تستی پایه ی سوم

1-نهاد در عبارت "کوچه های خراسان تو را می شناسند " کدا م است ؟

1-کوچه ها 2- تو 3- کوچه های خراسان 4- می شناشند

2- کدام گزینه در عبارت "ا سلام ، دینی جهانی است " وجود ندارد ؟

1-مفعول 2-نهاد 3- گزاره 4- مسند

3-واژه های کدام گزینه هم خانواده نیستند .

1- مظلوم – ظلم 2- متعالی – تعالی

3-ظاهر ظالم 4-مسلمان – مسلم

4- گزاره در عبارت " هم نشین نیک بهتر از تنهایی ا ست " کدام است ؟

1- هم نشین 2- تنهایی

3- تنهایی است 4- بهتر از تنهایی است

5- مفعول و نهاد در عبارت " برادر مسلمانت را یاری کن کدام است "

1- مسلمان - برادر 2- برادر مسلمان

3 - برادر مسلمان – تو 4- تو – برادر مسلمان

6- مسند در عبارت " جان های پاک مشتاق شنیدن آن هستند " کدام است ؟

1- مشتاق 2- مشتاق شنیدن آن

3- شنیدن 4- جان های پاک

7- معادل کلمه ی " نصرت " کدام است؟

1- یاری 2 - پیروزی 3- خدمت 4- یاران

8- در عبارت " ریگ های بیابان تو را می شناسند " زمان فعل می شناسند کدام است ؟

1-ماضی ساده 2-ماضی بعید

3- ماضی استمراری 4- مضارع اخباری

9- کدام گزینه در مورد فعل عبارت "کاش من هم عبور تو را می دیدم " درست است؟

1-مضارع اخباری- گذرا 2- مضارع اخباری – ناگذر

3- ماضی استمرای گذرا 4- ماضی استمرای – ناگذر

10- کدام ترکیب وصفی نیست ؟

1- بیابان بزرگ 2- دریای وسیع

3- آیات خدا 4- سبک قدیمی

11-کدام گزینه برای جای خالی مناسب تر است ؟

.........بیش تر به بیان مدح و ستایش و توصیف طبیعت می پر دارد .

1-غزل 2- مثنوی 3- قصیده 4- رباعی

12-کدام واژه صفت نیست؟

1- پاک تر 2- خروشان 3- نیکو تر 4- گلزار

13- با توجه به معنا املای کدام کلمه صحیح است ؟

1-قریبی – نزدیکی 2- تفظیلی= برتری

3=غریبی – دوری 4- رخصت – اجازه

14- کدام گزینه صفت عالی است ؟

1-خوب تر 2- نیکو کار 3- مهربان ترین 4 - رویین تن

15-نوع نوشته ی زیر درکدام گزینه آمده است؟

با خود می گفتم: از دوا زدهم مهر ماه 1359 چه به یاد داری؟

1- مونولوگ 2- دیالوگ 3- بیو گرافی 4-اتو بیو گرافی

16- در جمله زیر کدام آرا یه ی ادبی به کار رفته است ؟

رودخانه ماند و نظاره کرد

1- تشبیه 2- جناس 3- تشخیص 4- مراعات نظیر

17- سلاله یعنی

1-سلام 2- سالار 3- سلامت 4- نسل

18-آرایه ی به کار رفته در ا ین بیت کدام است؟

آن شیر زن بمیرد ؟ او شهریار زاد " هرگز نمیرد آن که دلش زنده شود به عشق "

1-تشخیص 2- تضمین 3- تشبیه 4- تکرار

«توفیق ، رفیق راهتان»


ای خالق ذوالجلال ورحمان ورحیم

دورم بنما زشر شیطان رجیم

 

     1-جمله سازی کنید.(خبری-پرسشی-عاطفی-امری،طنزو...)

      الف)در وهله ی اول.............   ب)مقهور.........................

2-باهر یک از واژه های زیر،شبکه ی معنایی بسازید.

الف)گل...............................ب)طلا.........................

3-یک نمونه گفت وگوی درونی (مونولوگ)از یک معلم یا یک دانش آموز بنویسید.(یک بند)

4-جمله ی ادبی بسازید. الف)منجی           ب)سبو

5-این واژه ها را در یک بند ،به کار ببرید.

(ایران- دشمن – استحکام – انحطاط – نوجوان – تحول – اقتدار )

6-جمله ی ادبی زیر را به جمله ی زبانی تبدیل کنید.

ابر رویاها ،جای خود را در آسمان زندگی ام ،باز کرده بودند واین باعث شد ،خورشید حقیقت زندگی ام را ببینم.

7-نامه ای کوتاه به صدا وسیما نوشته ودرخواست پخش مجدد برنامه های تلویزیونی منتخب را داشته باشید.

8-با استفاده از واژگان زیر ،عبارت "آسمان شب زیباست" را در یک بند فضاسازی کنید.

(دریای سبز معلق-آرام-ستارگان چشمک زن- جاده ی پرنور چشمک زن-ابدیت)

9-یک عنوان دیگر برای درس شازده کوچولو بیابید.

10-برای زیبا وغنی تر شدن متن انشا می توان از .........،.........و.......بهره برد.

موضوع انشا انتخابی :

الف)مصاحبه با یک روح

ب)چه شباهتی میان واقعه ی کربلا وجبهه های هشت سال دفاع مقدس بوده است ؟

پ)نامه ای سر گشاده به شهدا

ت)زنان فداکار

ث)توصیف تعدادی شخصیت در یک مکان خیالی.

ج)سفرنامه ی من بافضاسازی داستانی                                                                                             موفق و موید باشید.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نمونه سؤالات املای فارسی سوم راهنمایی از فصل یک تا آخر فصل چهار

1-    در هر یک از گروه کلمات زیر یک کلمه با بقیه هم خانواده نیست ، آن را مشخص کنید .

الف ) مشتاق ، شوق ، مشقت               ب) ملحق ، حلق ، الحاق

ج) مصلح ، حاصل ، اصلاح                  د) مقر ، استقرار ، رقیق

2- هم خانواده کلمات ستون سمت راست را از ستون سمت چپ پیدا و به هم وصل کنید .

تداعی                               لطف

انحطاط                              تربیت

مقهور                                دعوت

انضباط                               تهمت

ملاطفت                             مغتنم

متهم                                 منحط

مربی                                 ضبط

غنیمت                              قهار

                                      غنی

3-    درهر عبارت ، غلط املایی را بیابید و صحیح آن را بنویسید.

الف ) مساحبت با یک دوست خوب و شکیبا هم چون وزش نسیم ، دل انگیز است .

ب) سوم آن که به سلاح بود که هر که بر معصیت مُسر بود از خدا نترسد .

پ) مورچه از جمال صورت قصر و بسیاری غلامان و صریر مولک وی ، هیچ خبر ندارد .

ت) امید دارم که هر دو را به یُومن آن ، خلاص پیدا آید .

ث) جوانان باید از این آبشخورها ی پاک و ذلال فرهنگ ایرانی ، بهره گیرند .

ج) یک روز ناگهان از آسمان آتش بارید و حیاط معمول شهر متوقف شد.

4- در کدام گروه از کلمات زیر ، غلط املایی وجود دارد . آن را مشخص کنید .

     الف ) طنین ، سیمای ظاهر ، التفات                      ب) مظهر ماندن ، شایسته گان ، سلاله

     ج) غفلت ، اقلیمی ، هدر رفتن                                     د) نقد و تحلیل ، مقرون ، برّ و بهر

5- شکل صحیح لغات را در جای خالی قرار دهید .

   الف ) بگو نمی دانم تا از پیامدهای ناگوار آن در ................. بمانی ( امان – عمان )

   ب) رود خانه ماند و نظاره کرد که چگونه.................... حقیقی مردان خدا سر بر آورد ( حیاط – حیات )

   پ) وقت آن است که باقی ................ خود را به ادا رسانم( زمان – ضمان )

   ت) یکی از زمینه های .................. گمراه شدن تأثیر هم نشین بد است .( اجتماعی – اجتمایی )

   ث) سوگند دروغ عمر و ................ زندگی ، زود با خلل کند ( اثاث – اساس )

6- با توجه به معنا ، زیر شکل نادرست ، خط بکشید .

الف ) مرحله ، دفعه و بار ( وحله – وهله )                             ب) ابر ( میق – میغ )

پ) آفرینش ، احسان ( صُنع – سنع )                        ت) بلا و سختی های بزرگ ( مصائب – مصاعب )

7- شکل درست کلمات زیر را بنویسید .

تازه گی                    بازنیستاده                  بیستد            بانجامد                     اثر گزاری

8- کدام کلمات یا ترکیبات نیاز به علامت تشدید دارد ، زیر آنها خط بکشید .

 تقویت                              نیت                         مهم ترین                 مراقبت خاصی            قابلیت

شط خرمشهر                       مقری نداشتند            در مقر بودم               خط خوش                 حقا

9- با توجه به معنای کلمه ، شکل صحیح واژگان در هم ریخته را بنویسید .

    الف ) وس ق ن ق............................... = پرنده ای افسانه ای

    ب) ل ه س ل ا ................................... = نسل ، فرزند

    پ) ت ق ن ع ا ...................................= صرفه جویی

    ت) ه ر م و ق ..................................... = شکست خورده

10- در جای خالی ، حرف مناسب قرار دهید .( معنی واژه در کمانک آمده است .)

      الف ) شکر اِنعام تو هرگز نکند شکرگ....ار ( شکر کننده )

      ب) موش به طلب ط..مه از سوراخ بیرون رفت ( غذا )

      ج) اگر فرهنگ جوان و ...رز دید او پا گرفته باشد ( روش )

      د) م...اع جوانی به بازار نیست .( کالا )

11- کدام گزینه به معنی « ذوق و استعداد » است ؟

      1- قریحه            2- غریهه                  3- قریهه                  4- غریحه

12- در کدام گزینه ، غلط املایی وجود دارد ؟

     1- ذخایر زیر زمینی          2- مسجد جامع          3- حسرت غافله                   4- پرتوقّع

13- در گروه کلمات زیر ، املای چند کلمه نادرست است ؟

     صفای درون- غوس قزح – غندیل – متحیّر – عمده- رقابت – غرق شدن – آقوش – ابوزر- عطّار – عُغده

    1- سه غلط           2- پنج غلط         4- چهار غلط                   4- شش غلط

14- کدام گزینه با بقیه هم خانواده نیست ؟

     1- مشتق             2-  اشتیاق                3- تشویق                 4- مشوِّق

15- با توجه به معنی ، املای کدام گزینه نادرست است ؟

     1- نصرت : یاری               2- مظهر : نشانه          3- معارج : نردبان ها     4- بسات : فرش ؛ گستردنی

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پندار ما این است که ، ما مانده ایم وشهدا رفته اند. اما حقیقت آن است که زمان ،ما را با خود برده است وشهدا مانده اند.

مصاحبت با یک دوست خوب وشکیبا ،هم چون وزش نسیم دل انگیزی است که احساس آرامش وسبکی وصفای درون را در ما زنده می سازد.

آدمی باید که بسیار نگوید وسخن دیگری به سخن خود قطع نکندوهر که حکایتی یا روایتی کند واو برآن واقف باشد،وقوف خود برآن اظهار نکند، تا آن کس آن سخن به اتمام رساند وچیزی را که از غیر او پرسند ،جواب نگوید.

بازی او مطالعه وتحقیق بود و فریادهای کودکانه اش ،بحث ومناظره با دیگر شاگردان وشادابی اش هنگامی بود که مسئله ای را حل می کردوپاسخ دلخواهش را می یافت. پیوسته درباره ی جهان وآن چه در اطراف آن می گذشت،تفکر می کرد.در مغز کوچک او ،پرسش های شگفت وبزرگ ،نهفته بود.هیچ چیز مانند درس وبحث ،به روح نا آرام او آرامش نمی داد.

از گوشه ی صومعه آواز در آمدکه ،ای مرد! خود را رنجه مدار ،که او چند سال است تا به ما دل سپرده است. ابلیس ،زهره ندارد که گرد او گردد.

فردا از آن کسانی است که امروز ،غفلت وسستی نورزندو از دیروز و تجربه های گذشته،بهره برگیرند. امروز نوبت شماست که با ایمان وعشق وفداکاری وسخت کوشی ،فردارا بسازید.آینده را ،با سه چیز می توان ساخت: " تحصیل "،"تهذیب" و"ورزش".

پول ارباب بدی است اما خدمتگزار خوبی است. ودر پایان ای مهربان ،آرزومندم ،همواره دوستی خوب ویکدل داشته باشی ،تا اگر فردا آزرده شدی ،یا پس فردا شادمان گشتی ،با هم از عشق سخن بگوییدودوباره شکوفا شوید.

آدم ها این حقیقت را فراموش کرده اند. ولی تونباید هرگز از یاد ببری که هر چه را اهلی کنی ،همیشه مسئول آن خواهی بود.تو مسئول گل خود هستی.

کریما ! به رزق تو  پرورده ایم           به انعام ولطف تو  خو کرده ایم.

به لطفم بخوان ومران از درم            ندارد   به جز   آستانت ،سرم 

......................................................................................................................................

1-واژه های هم آوای زیر را معنی کنید.

امارت ---عمارت           الیم ---علیم          حوزه ---حوضه

2-چرا جمله ی زیر نادرست بوده ونیاز به ویرایش دارد؟

املاء و انشاء خواهر من بسیار عالی است.

3-یک هم خانواده بنویسید.  مقطع.............عرفان...........اشاعه..........وصایا...........

4-در املای کلمه هایی که تلفظ آن ها با املایشان تفاوت دارد، دقت کنید .مثل بالعکس  یا........

5-با حروف مقابل ،کلماتی که ارزش وبار املایی دارد ،بنویسید.(ض-م-ظ- ا –ن – ر- ه – ز - )

6-در گروه کلمه های زیر ، املای چند واژه غلط است. صورت صحیح آن ها را بنویسید.

(ودا  وخداحافظی – علاقه مند شدن – نقمه ی موسیقی – عتا وخطا – هضم غذا- ازدحام جمعیت – سپاس گذار – تعرظ )

الف)  5       ب) 4     پ) 3     ت) 2

7-از متن داده شده ی زیر غلط های املایی را یافته ودرست آن را بنویسید.

الف) بند های تو همه ببرم وفرج یابی . این ملاتفط بپزیر که عاقل در محماط توقف جایظ نشمرد.

ب) رود خانه ماند ونزاره کرد که چگونه حیاط حقیقی مردان خدا ،ققنوص وار ،از میان خاکستر سربر آورد.

8- متن زیر را یک تایپیست خواب آلود واشتباه تایپ کرده است لطفا غلط گیری کرده درست آن را بنویسید.

استراغ سمع – مهاوره – مرحون – خواجه – ترار – ملهق شدن به قافله ی کربلا – فراصت –

نمونه ای از سوالات  کلاسی برای تقویت انشا ونگارش پایه هفتم

همکاران عزیز ، به انتخاب خود 10 نمره از سوالات را انتخاب کنید.

 +10نمره موضوع انشا=20نمره کل

1-در نوشته ی خود نباید از شکل گفتاری یا محاوره ای زبان استفاده کنیم، مگر 

در نقل قول ها یا نمایش نامه ها.       ص           غ

2-اگر واژه ای از زبانی دیگر به زبان فارسی راه یابد،واژه ی قرضی محسوب می شود.  ص    غ

3-اگر نویسنده شرح حال خودش را بنویسد .....واگر شرح حال کسی را بنویسد ......می گویند.

4-به استفاده از بیتی یا مصراعی از شاعری بزرگ در نوشته ی خود ........گفته می شود.

5-در مصراع " درجهان مثل گهر تابنده ام "شاعر برای زیبا تر کردن سخن خود،از آرایه ی ....

استفاده کرده است.

6-برای واژه ی نماز یک شبکه ی معنایی بنویسید.

7-تا یک بند ادامه دهید. ( یکباره زلزله شد . ساختمان های بلند ،همچون مزرعه ی گندم در

 باد ، به حرکت در آمدند.چندین برج فرو ریختند.صدای فریاد وضجه ی مجروحان وبچه ها ،در

 میان غرش رعد آسای زمین وصدای ریزش خانه ها شنیده می شد.مردم با چهره هایی

 رنگ باخته از ترس ، به خیابان ها هجوم می آوردند. پیرمردی............................)

8-معادل فارسی این واژه ها را بنویسید.

آپارتمان.....         ویلچر.........   پاسپورت...........          اتومبیل......

تست.......          ایمیل.......     سایت.........               فاکس....

.لیسانس......      موکت............آسانسور.......             کنکور..........

9-" ماه گرفتگی " را یکبار با جمله ی زبانی ویکبار با جمله ی ادبی بیان کنید.

10-با واژه های کتاب ومعلم یک تشبیه بسازید.وچهار رکن آن را مشخص کنید.

11-چگونه یک کتاب خوب انتخاب کنیم .یکی از کتاب هایی را که خوانده اید،در سه سطر معرفی کنید.

12-با این کلید واژه ها ، متنی زیبا با موضوع فلسطین نوشته وکلمه ها را رنگی کنید.

( حماسه – سنگ – احساس – سوز غم – اسیر – سرزمین – سهم – زیستن – صبورانه – تسلیم -)

13-برای واژه های زیر ،چند جناس به کار ببرید.

 الف)خام             ب) ناب          پ)خوار           

14-در کدام جمله آرایه ی جان بخشی یا تشخیص به کار رفته است؟

الف) در نیمه های اسفند ،زمین نفس گرمی می کشد.  ب)چهره اش روشن است چونان خورشید           

پ(به یک سو زمستان دگر سو بهار                      ت) خارکش پیری با دلق درشت  

15-یک ضرب المثل در مورد نیکو کاری بنویسید.

16-نشانه های قلاب ودو نقطه را در جای مناسب به کار ببرید.

زهرا گفت برای اولین بار است که خانم حسینی معلم هنر دیرکرده است.

17-متن زیر را با تبدیل ضمیر "من" به " او " باز نویسی کنید.

من هیچ وقت آرزو نمی کنم ر این دنیا جای کسی باشم . چون اگر آرزویم برآورده شود 

،جای خودم در این دنیا خالیست.

18-جمله سازی کنید. (پرسشی-امری عاطفی- خبری  یا طنز)

الف)خردمند.....................................ب) اصطلاحا................................................

پ)وداع ..........................................ت)بحران....................................................

19-از زبان اشیای مقابل که در تصویر می بینید ،گفت وگوی دو طرفه (دیالوگ) بنویسید.

20-با هریک از گروه کلمه های زیر یک جمله ی ادبی بنویسید.

الف)بوسه ی آفتاب                                             ب)غزل هجران

پ)چشمه ی نور                                               ت)تن نمناک خاک


21- متنی بنویسید وکلمات ( امید – رایحه- آزادی – درخشش- انقلاب) را در آن به کار ببرید.

22-در صدای کودک بغضی نهان بود وآیینه ی چشمانش ..............................

23-وقتی بهار کوله بار خود را بر زمین می گذارد........................

24-تشبیهی بنویسید که کلمه ی دریا در آن طرف دوم تشبیه باشد.

25-با واژه های ( مرغ- شنا- کفش – خنده) یک داستانک طنز در 3خط بنویسید. 

 

موضوعات انشا انتخابی:

    الف)توصیف مزرعه ای در انتظار باران از زبان خودش

    ب)آرزوهایی که برای کشورم ایران دارم  

    پ)جاده های پر پیچ وخم زندگی را در آیینه ی فردا چگونه می یابید؟

    ت)ما اگر ضرب در هزار شویم       ماندگاریم و جای ما دریاست

     ث)گزارشی از سفر خیالی خود به هر کجای دنیا

                                                                            زبانتان سبز وفکرتان پویا باد. 

شعر

الهی جانب من کن نگاهی              مرا بنما به سوی خویش راهی

نگاهی کن که رو آرم به سویت        رهی بنما که جا گیرم به کویت